عناوین ارائه :
اصول کنترل کیفیت جامع (دمینگ)
استهلاک ۱
استهلاک ۲
اصول کنترل کیفیت جامع (دمینگ)
تعریف مدیریت جامع کیفیت
مدیریت جامع کیفیت فرایندی است متمرکز بر روی مشتریها، کیفیت محور، مبتنی بر حقایق، متکی بر تیمها که برایی دستیابی به اهداف استراتژیک سازمان از طریق ارتقای مستمر فرایند ها، توسط مدیریت ارشد سازمان رهبری می شود.
ارکان فلسفی مدیریت جامع کیفیت
– فرایند گرایی: سازمان را فرایندی می بینیم که در آن همه افراد بصورت افقی در مراحلی از فرایند، قرار می گیرد.
– مشتری محوری: تمامی افرادی که روی فرایند کار می کنند و آنها که نتیجه فرایند را کسب می کنند در واقع همکار وو شریک هستند.
– ارتقای مستمر و فراگیر فرایندها و سیستمها: با تمرکز بر ارتقای عملکرد فرایندها و سیستمها و توانمند سازی کارکنانن ،تلاش می شود فرایندها و سیستمها بطور دائم در جهت پاسخ به نیازها و انتظارات مشتریها بهبود یابند.
سیر تکاملی روند مدیریت کیفیت جامع (TQM)
۱- تلاشهای ابتدایی در ایجاد آگاهی در مورد کیفیت جامعه: امروزه صنایع بیشتر کشورهای پیشرفته در تب و تاب جنبشش بهبود کیفیت هستند. این امر تا اندازه ای ناشی از پیدایش ژاپن به عنوان یک نیروی اقتصادی جهانی است و تا اندازه ای هم ناشی از افول آمریکا بعنوان سردمدار نیروی اقتصادی جهان آزاد است. در سالهای اخیر در آمریکا به شکل فزاینده یک تجدید نظر اساسی در صنایع و کسب کار شرکتهای این کشور بوجود آمده تمرکز این تجدید نظر برمقوله کیفیت وبهبود فرایند های مربوط آن است که در شکل گیری روندی که ما امروزه آن را «مدیریت کیفیت جامع» می نامیم نقشی بس موثر دارد.
پایه اولیه TQM))بوسیله ادوارد دمینگ که یک دانشمند آمریکایی بود در سالهای پس از جنگ جهانی دوم در ژاپن پیی ریزی شد. وی در تجدید حیات اقتصادی ژاپن کمک زیادی کرد تا آن کشور بصورت یک غول صنعتی و تولیدی دردنیا مطرح گردید.
۲- دمینگ و ژاپن : اقدامات دمینگ در آغاز بر پایه فنون آماری کنترل کیفیت قرار داشت کنترل آماری با بازبینی فرآیندها وو بهره گیری از داده های کنترل شده گسترده ای( شامل حدود بالا وپایین قابل پذیرش) برای یک فعالیت را مشخص می کند. چنانچه فرایندی در چارچوب این گستره قرار گیرد گفته می شود که فرآیند زیر کنترل آماری است در غیر این صورت فرایند بیرون از کنترل بوده و باید بهبود لازم در آن بوجود آید تا یک فرایند قابل تکرار تلقی شود.
پس از آن بحث اصلی دمینگ به زبان ساده این بود که به موازات بهبود کیفیت هزینه نیز کاهش می یابد توجه بسیاری برر نظریه دمینگ شد و ازآن پس آشنایی با نظریه دمینگ به ویژه فنون روشهای کنترل آماری گسترش زیادی یافت و بسیاری از سازمانها از روشهای دمینگ در تهیه کیفیت ، سود می برند.
۳- روند TQM به دنبال آن است که طرز برخورد و تلقی کارکنان و مدیران را چنان تغییر دهد که آنان همواره بگویند خوب یاا مطلوب بودن هرگز کافی نیست و باید بهبود کیفیت را در همه زمینه ها امری مستمر و دائمی تلقی کرد. از هدفهای TQM تدوین یک تحول در سازمان است به شکلی که مدیریت و کارکنان تنها به کارهای مربوط به شغل خود بسنده نکنند، بلکه مستمراً برای بهبود فرآیندها که نهایتاً باعث بهبود فرآورده ها و خدمات می شود اهمیت دهند.
۴ -عوامل کلیدی TQM: TQM در مفهوم راستین خود چیزی بیشتر از کنترلهای آماری کیفیت است. عوامل کلیدی TQM بطورر کلی به شرح زیر است: ۱- تقدم و پیشگیری نقایص به جای کشف بعدی آنها. ۲- توجه و تأکید بر فرآیندهایی که فرآورده یا خدمات را تولید می کنند. ۳- تعهد نسبت به بهبود مستمر این فرایندها. ۴- تعهد نسبت به نوآوری در فرآیند های تازه ی فرآورده ها. ۵- پذیرش این فلسفه که TQM در برگیرنده تمامی تولیدها و کارهای سازمان است.
اصول T.Q.M:
توجه کامل به نیاز های مشتری
ارائه کالا بدون عیب و نقص
مدیریت بر مبنای پیشگیری
استفاده از فرآیند آماریspc
تشخیص و تصحیح اشتباهات
۱- ایجاد فضای مناسب برای هضم فلسفه جدید مدیریتی در سازمان- فضای مناسب برای برخورد مثبت و توجیهی با چالشهای ناشی از تغییرات تدریجی در اثر اجرای TQM فراهم شود.
۲- عدم اتکاء صرف به بازرسی نهایی برای نیل به کیفیت برتر- کنترل، پیشگیری و خودکنترلی در مراحل مختلف کار برایی جلوگیری از بروز ضایعات و تولید محصول (خدمات یا نتیجه مطالعات) معیوب لازم است.
۳- هزینه منابع (منابع انسانی و مواد اولیه) عامل تعیین کننده در انتخاب آنها نباشد- هدف مدیریت باید کاهش هزینه تمامم شده از طریق کاهش هزینه ها در کل فرآیند و واحدهای تابعه باشد، منابع ارزان قیمت ممکن است خود باعث هزینه های بالاتر، ضایعات بیشتر و کار معیوب باشند.
۴- بهسازی مستمر سیستم تولید (یا خدمات مطالعات و نظارتی)- تحقیقات مستمر در جهت بهبود کیفیت و بهره وری،، کاهش هزینه ها و بهبود بخشی معیارها و استانداردها برای دستیابی به سطح بالاتری از کیفیت
۵- انجام آموزشهای ضمن خدمت- داشتن برنامه مستمر آموزش ضمن خدمت برای بهره گیری از روشهای جدید
۶- رهبری و هدایت فعالیتهای کارکنان با استفاده از تکنیکهای جدید- ایجاد انگیزش، آموزش، افزایش آگاهی و ارزیابی بهه منظور رشد مهارتهای کارکنان در استفاده از تجهیزات، تکنولوژی، سخت افزارها و نرم افزارهای جدید
۷- از بین بردن ترس و نگرانی در محیط کار- به منظور رشد خلاقیت و آزادی ابراز پیشنهادات سازنده و مستدل و نهایتا ایجادد محیط کار پویا و شاداب لازم است.
۸- حذف محدودیتها و موانع موجود در بین واحدها- پرسنل مختلف در واحدهای مختلف باید بتوانند بدون در نظر گرفتنن خشکی و درجه رسمیت بالای ارتباطات سازمانی و با حفظ صمیمت و تفکر همکاری نسبت به گردهمایی و همفکری در جهت حل مشکلات و در راستای اهداف سازمان بصورت گروهی عمل کنند.
۹- پرهیز از دادن شعارهای صوری و کم محتوا- شعارهای غیر قابل دسترسی مانند ((انجام کار بدون نقص)) ما را به جاییی نمی رساند، به جای این شعارها باید به ریشه یابی نقص و اصلاح سیستم اقدام نمود تا در نتیجه این اقدامات، کار با کمترین نقص انجام شود
۱۰- اکتفا نکردن به ثبات در استانداردها و اهداف مقداری- فرآیندها و فرآورده ها مستمرا باید در حال بهسازی بوده و همهه آنها در جهت جلب رضایت و اعتماد مشتری باشند، به یک معیار ثابت نباید بسنده کرد و پس از رسیدن به آن استاندارد باید به دنبال استانداردهای بالاتر رفت.
۱۱- حذف موانعی که بر سر راه ارتباطات بین کارکنان بوده و باعث اختلال درکار می شود- درجه رسمیت ارتباطات سازمانیی نباید در حدی باشد که مانع از صمیمت و همکاری در جهت اهداف سازمانی گردد.
۱۲- تهیه و اجرای برنامه ای جامع و توانمند در زمینه بازآموزی و بهنگام کردن دانش و مهارت پرسنل
۱۳- اعلام حمایت دائمی مدیریت از هر گونه بهبود در کیفیت و بهره وری- تمام پرسنل بایستی از فلسفه مدیریت کیفیتت جامع (TQM) آگاه و زمینه مشارکت آنها در بهبود مستمر کیفیت، نوآوری و شکوفایی استعدادها فراهم گردد.
اصول مدیریت کنترل کیفیت در قوانین GMP
آنچه مسلم است در یک نظام کیفی مبتنی بر اصول GMP بخش اعظم بندهای استاندارد به سیستم کنترل کیفیتت اختصاص دارد. در چنین وضعیتی دپارتمان کنترل کیفیت در یک سازمان همچون یک واحد تولیدی مستقل عمل می نماید که ” محصول ” آن نتایج آزمایش ها ، بررسی ها و یافته های مختلف دیگر می باشد. برای نیل به این هدف یک دپارتمان کنترل کیفیت نیاز به سه عنصر مهم دارد