چکیده :
هدف از پژوهش حاضر بررسی تفاوت سازگاری زنان و کودکان درخانواده های درگیر طلاق رسمی و طلاق عاطفی می باشد.در این مطالعه سازگاری بعنوان یک متغیر وابسته می باشد که در زنان و کودکان در گیر طلاق عاطفی و رسمی ارزیابی می شود. نمونه ها شامل یک گروه طلاق رسمی که عبارت است از 50 زن مطلقه و 50 فرزند 10-12 ساله آنها و یک گروه طلاق عاطفی که شامل 34 زن درگیر طلاق عاطفی و فرزند10-12 ساله آنها می باشد که با روش نمونه گیری در دسترس در شهر شیراز انتخاب شده اند. برای شناسایی زنان درگیر طلاق عاطفی نمره آنان در مقیاس طلاق عاطفی مد نظر بود که روایی وپایایی آن مورد تایید قرار گرفت. در بررسی سازگاری زنان از پرسشنامه سازگاری بل و برای سازگاری کودکان از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (AQ)و پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس کودکان(DASS) استفاده شد. پس از اجرای این مقیاسها بر روی نمونه ها اطلاعات گردآوری شده به روش علی مقایسه ای بررسی و بوسیله SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن بود که بین سازگاری زنانی که دچار طلاق عاطفی شده اند و زنانی که طلاق رسمی گرفته اند، تفاوتی وجود ندارد. اثر پیلای و لامبدای ویلکز تحلیل واریانس چند متغیره معنادار نبود لذا از ارائه نتایج این تحلیل واریانس (که F آن نیز غیرمعنی دار بود) خودداری شد. با این حال بین سازگاری کودکان دو خانواده تفاوت های معناداری یافت شد؛ بدین ترتیب که کودکان خانواده های طلاق عاطفی از کودکان خانواده های طلاق رسمی افسردگی، استرس و پرخاشگری بیشتری نشان دادند. تفاوت دو گروه کودکان در متغیر پرخاشگری به طور چشمگیری بارز بود.
توجه: فرمت این پایان نامه ورد و قابل ویرایش است