مقدمه:
منظور از اختلالات شخصیت، الگوهایی از رفتار غیر انطباقی است. به طوری که هنگامی ویژگیهای شخصیت چنان انعطاف ناپذیر و غیر انطباقی شوند که کارکرد فرد را به میزان چشمگیری مختل کنند، در این صورت به اختلالهای شخصیت تبدل می شوند.
اختلالات شخصیت در واقع شیوه های نامناسب برای حل مسئله و کنار آمدن با فشار روانی هستند که اغلب در اوایل نوجوانی بروز می کنند و در سراسر بزرگسالی ادامه می یابند.
افراد مبتلا به اختلالات شخصیت معمولا ناراحتی یا اضطرابی احساس نمی کنند، انگیزشی برای تغییر رفتار خود نشان نمی دهند و برخلاف افراد اسکیزوفرنیایی تماس خود را با واقعیت از دست نمی دهند و نابسامانی چشمگیری در رفتارشان مشاهده نمی شود.
در III DSM از 12 نوع اختلالات شخصیت یاد شده است که یکی ازآنها اختلال شخصیت ضد اجتماعی است که در این پژوهش مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
افرادی که به اختلال شخیت ضد اجتماعی مبتلا هستند فاقد حس مسئولیت و درک اخلاقی هستند و توجهی به دیگران ندارند. رفتار آنها کم و بیش زیر سلطه نیازهای خود آنان است و به عبارت دیگر آنها فاقد وجدان هستند.
اختلال شخصیت ضد اجتماعی الگوی رفتاری خاصی است مشخص با شرارت، اعمال ضد اجتماعی، جنایی که در کودکی و اوایل نوجوانی شروع می شود و منجر به اختلالات شدید در خیلی از زمینه های زندگی مثل روابط خانوادگی، تحصیل، شغل، خدمت سربازی و ازدواج می گردد.
علام اساسی این اختلال عبارتند از: بی قراری، میدان توجه کوچک، نزاعهای مکرر که اغلب منجر به درگیری با افراد دیگر می شود، سابقه تحصیلی خراب، فرار از منزل، سابقه شغلی ناموفق، درگیری با پلیس، دروغگویی، هرزگی، بی مبالاتی در رفتار جنسی، همجنس خواهی، عدم احساس گناه، فقدان محبت، اضطراب، عدم وجود شرم و حیا و غیره.
شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی میان نوجوانان بسیار دیده می شود. زیرا دوره نوجوانی مرحله حساسی از رشد یک انسان است و دوره نوجوانی در میان دوران رشد انسان، یکی از حقایق قطعی و غیر قابل سوال می باشد.
همانطور که در هر دوره جبر تاریخ جوی بوجود می آورد که باعث ظهور بعضی افراد می گردد، حوادث فرهنگی و اجتماعی نیز نوجوانی را به عنوان یک مرحله قطعی و مشخص در رشد انسان بوجود آورده است که زمینه ای است برای مطالعات وسیع.
بیان مسأله:
نوجوانی به عنوان دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی، مرحله ای بسیار با ارزش در فرایند رشد و تکامل فرد است. سنین بین 12 تا 19 سالگی همیشه یک مرحله آمادگی برای نوجوانان بوده است تا به تدریج با کسب دانش و تجارب لازم مسئولیت های پخته تر و پیچیده تری را در جامعه بر عهده گیرند. امروز با رشد جمعیت و گسترش شهرها و صنعتی شدن جوامع و تنوع وسایل ارتباط جمعی و نیز دوره های گسترده و متنوع آموزش و پرورش و امکانات شغلی و حرفه ای و تحولات درونی خانواده ها از نظر روانی وعاطفی و غیره، دوره نوجوانی به عنوان یک واقعیت مشخص و معین جای خود را در زندگی هر فرد یافته است و طبیعتاً برای والدین، مربیان تعلیم و تربیت و مسئولان اضطرابها و نگرانیهای زیادی را موجب شده است. نوجوانی نمایانگر رشد نهایی کودکی و آستانه ورود او به مرحله بزرگسالی است. در دوران کودکی، کودک به سرعت رشد می کند و بنیان مفهوم خود نظام ارزشی خویش را در خانواده استوار می سازد. نوجوان در خلال تغییرات روانی- جنسی خود در این دوره کاملا متاثر از باورها، اعتقادات، انتظارات و معیارهای اخلاقی، مذهبی، اجتماعی والگوهای فرهنگی خانواده است. و درست در همین مرحله است که نوجوان با مشکل اساسی بحران هویت مواجه می شود.
ساخت و روابط خانوادگی به ویژه رابطه به ویژه والدین با فرزندان در علت شناسی بزهکاری نوجوانان نقش کلی و بسیار مهمی دارد، خواه رفتار و اعمال ضد اجتماعی نوجوان منشأ و سرچشمه زیستی و بیولوژیکی داشته باشد یا معلول فرایندهای پیچیده اجتماعی باشد، تحقیقات نشان می دهد که شرایط خانواگی به عنوان یک عامل بسیار مهم و موثر در بزهکاری نوجوانان به حساب آمده است.
اختلال شخصیت ضد اجتماعی یکی از اختلالاتی است که از دوره حساس نوجوانی آغاز می شود و نوجوانان بسیاری در معرض ابتلاء به این اختلال هستند.
عوامل بسیاری در مبتلا شدن به اختلال شخصیت ضد اجتماعی دخالت دارند که از جمله می توان به روابط خانوادگی تنش زا، بزهکاری، طلاق، از دست دادن والدین اشاره که در این رساله به توضیح تک تک آنها خواهیم پرداخت.
سوالات پژوهشی:
آیا رابطه معناداری میان محرومیت از والد و اختلال شخصیت ضد اجتماعی وجود دارد؟
آیا رابطه معناداری میان محرومیت از والد و اختلال شخصیت ضد اجتماعی وجود ندارد؟
اهداف تحقیق:
هدف از این تحقیق این است که بدانیم آیا از نظر زمینه های رفتاری و روانی وشخصیتی میان نوجوانان والد دار و بدون والد تفاوتی وجود دارد یا خیر؟
هدف دیگر این است که میزان شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی را میان نوجوانان والد دار و بدون والد تعیین کنیم.
هدف دیگر این است که در صورت مشخص شدن تفاوتها، نتایج در اختیار موسسات و کسانی که در کار تعلیم و تربیت و آموزش نوجوانان هستند، قرار بگیرد تا گامی موثر باشد در تدوین برنامه های منظم برای رفع مسائل و مشکلاتی که ممکن است در میان نوجوانان وجود داشته باشد.
فرضیه های تحقیق:
H0: رابطه معناداری میان محرومیت از والد و اختلال شخصیت ضد اجتماعی وجود دارد.
H1: رابطه معناداری میان محرومیت از والد و اختلال شخصیت ضد اجتماعی وجود ندارد.