چکیده
اکوتوریسم یا گردشگری در طبیعت، از گونه های مهم گردشگری است که بیشترین سازگاری را با توسعه پایدار داشته از این رو شناسایی هر چه کاملتر مناطق مستعد توسعه اکوتوریسم و برنامهریزی دقیق جهت امکانسنجی این مناطق به لحاظ توان جذب اکوتوریست میتواند بهعنوان یک ابزار و راهکار اثربخش، نقشی اساسی در توسعه پایدار، ارتقای سطح زندگی جوامع انسانی و حفظ تعادل طبیعی ایفا نماید.شهرستان مرند به عنوان یکی از مهمترین مناطق جاذب گردشگر در استان آذربایجان شرقی شناخته شده ب همین دلیل در پژوهش پیشروی با بهرهگیری از روشهای نوین در زمینه آنالیزهای مکانی به مدلسازی مکانی پهنه های مستعد برای توسعه اکوتوریسم در شهرستان مرند پرداخته شده است. در پژوهش پیشروی پس از مشخص شدن عوامل موثر در پتانسیل یابی مناطق مستعد توسعه اکوتوریسم با هشت معیار، به وزندهی معیارها مطابق نظر کارشناسان و روش تحلیل توسعهای پرداخته شدهاست، پس از آن با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی در محیط نرم افزار ArcGIS نقشه مناطق مستعد توسعه اکوتوریسم تهیه شد. نتایج حاصل از نقشه نهایی پتانسیل توسعه اکوتوریسم نشان میدهد که پهنه های بسیار مناسب با مساحت 1031 کیلومتر مربع معادل...
تحلیل وضعیت آموزش درس علوم تجربی دوره ی ابتدایی
مشکلات مربوط به درس علوم تجربی
اندر کار به فکر راه حل افتادند و پس از تحقیق وپژوهش درمورد درس علوم تجربی و روش تدریس آن در کشورهای دیگر مشکل را در مطالب کتاب درسی و نحوه ی ارائه ی آن که فقط بر پایه ی حفظ مطالب استوار بود و انبوهی از مطالب توسط دبیر در اختیار دانش آموز قرار می گرفت و آنها نیز آن مطالب را با امانتداری کامل حفظ و دوباره به معلم پس می دادن استوار بود بدون آن که دانش آموز کمترین فعالیت را در آموزش داشته باشد.
.لذا پس از مشخص شدن مشکل خیلی سریع کتاب علوم تجربی دوره ی ابتدایی و سپس کتاب های دوره ی ابتدایی راا تغییر دادند .این تغییرات بسیار خوب و به جا بود و تا حدودی با رویکرد آموزش دانش آموز محور بود و در کتاب مباحثی چون فکر کنید،تحقیق کنید،بحث کنید و... گنجانده شد به هر حال تغییرات بسیار بجا وخوب بود به طوری که تحسین هر خواننده ای رابرمی انگیختوبا این کار انتظار می رفت بعد از چند سال انقلابی در آموزش درس علوم تجربی و یاد دهی و یادگیری آن روی دهد.
اما با گذشت چندین سال متأسفانه نتیجه ی لازم (حداقل درشهر ما).حاصل نشده است .چرا که کتاب تغییر کرده ولیی روش تدریس تغییر چندانی نکرده و بر اساس همان روش سنتی و حتی گاهی بدتر از روش قبلی هم شده است چرا که بعضی از همکاران اقدام به گفتن جزوه ودر آوردن سؤال متن نموده وبه طور کلی دانش آموز را از کتاب درسی جدا می نمایند.که البته آنها نیز برای این کار خود دلایلی دارند که در زیر به برخی از این موارد اشاره می کنم.
مبنای تدریس کتاب جدید بر اساس روش مشارکتی و فعال می باشد واین روش شرایط و امکانات خاص خود را لازم داردد که از آن جمله میز و صندلی گروهی ،آزمایشگاه مجهز با داشتن وسایل به اندازه ی تعداد گروه ها تقسیم بندی شده که در هیچ کدام از مدارس شهرستان قروه چنین امکاناتی وجود ندارد ودر مدارس برخوردار و مجهز نیز حد اکثر یک سری وسایل وجودداردکه فقط دبیر می تواند آزمایش را برای خودش انجام دهد و دانش آموزان نیز بیننده باشند .که این کار مانند آن می ماند که یک مربی شنا وارد استخر شده شنا کند و فراگیرا به او نگاه کنند تا شنا یاد بگیرند همچنان که این عمل مضحک و بی نتیجه می باشد آموزش ما نیز به روش مذکور بی نتیجه بوده و عملاًموجب ایجاد تغییر در نگرش دانش آموز نمی شود
انتظارات گروه از مسئولین محترم آموزش و پرورش
قطعاًبا توجه به مشکلات مطرح شده در بالا انتظارات گروه از مسئولین مشخص می باشد واما بد نیست به چند مورد از آنهاا اشاره نمایم.ما انتظار داریم مسئولین به ویژه معاونت محترم آموزشی و کارشناس مسؤل محترم مقطع ابتدایی در جلسه های گروه به ویژه در گردهمایی ها که با حضور کلیه دبیران تشکیل می شود شرکت کنند وبا آنها به تبادل تجربه پرداخته و با مشکلات گروه از نزدیک آشنا شده و راه حل های مناسبی را ارائه نمایند.
و همچنین در هنگام بازدید ها علاوه بر بررسی دفاتر حضور و غیاب ،اموال و صورت جلسه های مختلف بحث و گفتگویی نیزز با دبیران آموزشگاه داشته ودر جریان کم و کیف مسائل آموزشی مدرسه ی مربوطه قرار بگیرندو از کلاس های درس و آزمایشگاه مدارس نیز بازدید به عمل آورند و مدیران محترمی که تلاش و کوشش فراوان در زمینه ی فراهم آوردن محیط مساعد برای آموزش را فراهم آورده اند تشکر و قدردانی نموده و در جلسه ی مدیران نیز مورد تشویق قرار گیرند و نیز مدیرانی که در این زمینه کم کاری نموده و هزینه ی آنچنانی برای تکمیل آزمایشگاه و تهیه ی وسایل کمک آموزشی ننموده اندمورد نیز مورد باز خواست قرار دهند.
انتظارات گروه از از مدیران محترم مدارس
انتظار می رود مدیران محترم آموزشگاه ها همکاری نزدیک و صمیمانه ای با دبیران علوم تجربی در زمینه های مختلف داشتهه باشند از آن جمله تا حد امکان وسایل کمک آموزشی لازم را برای تدریس درس علوم تجربی را فراهم نمایند و با توجه به نقش بسیار مهم این وسایل در تدریس اولویت اول خود را به این امر اختصاص دهند وبه جای هزینه های گزاف تغییر دکوراسیون مدرسه و خرید مبل و صندلی گرانقیمت که فقط چند دقیقه در روز از آنها استفاده می شود .وسایل کمک آموزشی تهیه نمایند که در روز چند ساعت مورد استفاده قرار می گیرد و نتیجه ی یادگیری که بوسیله ی آنها حاصل می شود سال ها در ذهن دانش آموز باقی می ماند .
همچنین مدیران محترم در امر تدریس کمک کار دبیران باشند مثلاًوقتی دبیری در کلاس آزمایشی را انجام می دهد ممکنن است وسیله ای احتیاج داشته باشد و یا وسیله ای بشکند یا کار نکند .میر یا معون مدرسه سعی نمایند وسیله را برای او به کلاس ببرند یا کنترل کلاس را به عهده بگیرند تا دبیر مربوطه آن وسیله درا فراهم نماید و نباید تمام کارها را به دبیر واگذار کرد و جزءوظایف او دانست.چرا که در نبود معاون فن آوری دبیر نیز مسئولیتی در برابر انجام آزمایش ندارد و همان طور که او ایثار می کند و حتی زنگ تنفس خود را صرف آماده کردن وسایل یا جمع آوری آنها می نماید انظار می رود که مدیر ومعاون نیز او را یاری نمایند .در ضمن در بعضی از مدارس که جا و امکانات به اندازه ی کافی وجود ندارد ممکن است دبیر دانش آموزان را به دو یا چند گروه تقسیم نماید تا دانش آموزان گروه گروه آزمایش ها را انجام دهند و گروه های دیگر در کلاس بمانند که در این صورت بهتر است مدیر یا معون لطف نموده کنترل دانش آموزان را به عهده بگیرند و آنها را با ورزش یا سر گرمی های دیگر مشغول نمایند
انتظارات گروه از از دبیران محترم
ابتداباید به عرض همکاران محترم برسانم که گروه فقط شامل مدیر گروه نمی شود بلکه تمام دبیران محتر با هم تشکیلل یک گروه درسی را می دهند و مدیر گروه فقط نقش هماهنگ کننده و برقراری ارتباط بین اعضای گروه با یکدیگر و با مسئولین را به عهده داردلذا خواهشمندم که همکاران محترم ارتباط و همکاری تنگاتنگی با گروه خودشان داشته باشند و مارا یاری نمایند و هر کدام از همکاران که روش تدریس خاص و موفقی دارند یا وسیله ی کمک آموزشی را ساخته اند ویا نرم افزار آموزشی را طراحی نموده اند در مجامع ارائه نمایند تا همه ی همکاران از آن
اطلاع یافته و از آن استفاده نمایند.
ودر زمینه ی روش تدریس نیز انتظار می رود که همکاران ارجمند تلاش فرمایند با توجه به شرایط و امکانات به هر اندازه کهه ممکن است روش تدریس خود را به تدریس مشارکتی و فعال نزدیک نمایندحتی اگر در مورد چند فصل نیزاین کار را انجام دهید نیز مفید است چرا که ممکن است ما هرگزاز همه ی امکانات بهره مند نشویم یادر دراز مدت به این حد مطلوب برسیم
بنابراین نمی شود دست روی دست گذاشت البته روشن است که امکانات شرط لازم است نه کافی ،اگر همه ی امکاناتت هم فراهم باشد ولی نیروی انسانی کارا،توانا وبا انگیزه وجود نداشته باشد آب از آب تکان نمی خورد وهیچ بهبودی حاصل نمی شود و باید بدانیم که پیشرفت ،پیشرفته ها همیشه با دست پر صورت نگرفته است.لذا ما نیز بایدبرای پیشرفت دانش آموزان کشورمان تا حد امکان تلاش و فعالیت نماییم و با ابتکار و خلاقیت و کمک مدیران،دانش آموزان و بعضی از اولیاءزمینه ی انجام تعدلدی از آزمایش ها را فراهم نماییم تا شاید گامی در جهت بهبود کیفیت آموزشی آینده سازات کشورمان بر داشته باشیم.
راهکار و پیشنهادات جهت حل مشکلات مذکور
با توجه به مسائل و مشکلاتی که مطرح شد چندین چیشنهد و راه حل ارائه می شود تا شاید با اجرای آنهاگامی در جهتت اجرای آموزش فعال برداشته شود.
1- ساخت آزمایشگاه مجز در تمامی مدارس یا یک آزمایشگاه برای چند مدرسه ی نزدیک هم از ضروریات اجتناب ناپذیرر است و تلاش شود کمک های خیرین مدرسه ساز به طرف این امر سوق داده شودو همچنین بودجه ی خاص و جداگانه از سرانه برای اخت و تجزهیز آزمایشگاه مدارس در نظر گرفته شود.
2- می توان مدارس ابتدایی پراکنده و با تعداد کلاس های کم در سطح شهر را در یک محل یا مدارس نزدیک به هم جمعع کردهتا بتوان با کنار هم قرار دادن امکانات و زیاد شدن سرانه و کمک های مردمی و پایین آمدن هزینه های جاری و حتی نیروی انسانی مانند مدیر،معاون و .صرفه جویی هایی به عمل آورد و آن را صرف توسعه ی امکانات و تجهیزات کمک آموزشی نمود ودر سطح روستا ها به جای افتتاح مدارس زیاد با دانش آموزان کم و بدون هیچ امکانات حتی نبود دبیر تخصصی و تشکیل کلاس های چند پایه بهتر است دانش آموزان چند روستای مجاور هم را در یک محل جمع کرد و با استفاده از وسایل کمک آموزشی مناسب و کافی تدریس بعتری را ارائه داد
مقاله ترجمه شده مدیریت منابع انسانی سبز و مدیریت زنجیره تأمین سبز: ایجاد رابطه بین دو برنامه پدیدارشده
چاربل ژوزه چیاپتا جابر، آنا بیتریز لوپز دی سوسا جابر
چکیده
مدیریت منابع انسانی سبز (GHRM) و مدیریت زنجیره تأمین سبز (GSCM)بترتیب موضوعات متداولی در حیطه مدیریت منابعع انسانی (HRM) و مدیریت عملیات (OM) هستند. اگرچه دانشمندان در هر کدام از این زمینه ها بتدریج قوانین GSCM و GHRM را در ساخت سازمان های پایدار تر ترویج میکنند، با اینحال تاخیز زیادی در یکپارچه سازی این دو موضوع هم عصر بر اساس شکاف بزرگتری در یکپارچه سازی HRM و مدیریت زنجیره تأمین (SCM) وجود دارد. بنابراین هدف این مطالعه اینست که چارچوب یکپارچه تر و منسجم تری را برای روابط GHRM-GSCM پیشنهاد کند و برنامه تحقیقاتی را برای این یکپارچه سازی پیشنهاد کند. این مقاله پس از رسیدن به این اهداف، بر مفاهیم یکپارچه سازی GHRM-GSCM برای دانشمندان، مدیران و افراد حرفه ای در زمینه های پایداری سازمانی و زنجیره های کاملاً پایدار تأکید میکند.
کلمات کلیدی: مدیریت زنجیره تأمین سبز (GSCM)، مدیریت منابع انسانی سبز (GHRM)، مدیریت زنجیره تأمین (SCM)،، مدیریت منابع انسانی (HRM)، مدیریت عملیات پایدار، مدیریت زنجیره تأمین پایدار (SSCM)، پایداری سازمانی
1- مقدمه
مبحث پایداری محیطی و سازمان های سبز بصورت رو به رشدی در برنامه های مدیریتی ایجاد می گردد، و انقلاب سبزی راا در اصول تعیین شده و سنتی مانند منابع انسانی و مدیریت عملیات ایجاد میکند. در زمینه منابع انسانی، موضوع "مدیریت منابع انسانی سبز" (GHRM) بوجود آمده است، که خود را بعنوان یک خط تحقیقاتی جدید معرفی می کند. پایداری در زمینه مدیریت عملیات ننیز توجه قابل توجهی را به خود جلب کرده است و در حال تبدیل شدن به یک بعد رقابتی جدید است، و موضوعاتی مانند "مدیریت زنجیره تأمین سبز" (GSCM) نیز روز به روز مهمتر می گردد، و جامعه علمی را به تحرک وا می دارد. بنابراینGHRM و GSCM بترتیب بر روی برنامه های دانشمندان و افراد حرفه ای در HRM و مدیریت عملیات تأثیر می گذارند.
البته این دو موضوع مشهور در حال توسعه هستند و هر کدام به شیوه جداگانه ای عمل میکند. بعلاوه، برای وسعتت پایداری سازمانی، پیوند ابتکاری تئوری ها و دقت در چارچوب های همکاری مورد نیاز است تا توضیح دهد که سازمان ها چطور میتوانند پایدارتر گردند. GHRM و GSCM را باید به شیوه مرتبطی تحلیل کرد چون سازمان ها و در نتیجه مدیریت عملیات، از مردم تأثیر می پذیرند (بعبارت دیگر، آنها مستلزم تأمین کنندگان، کارکنان، مدیران و مدیریت ارشد هستند). وقتی که چندین سازمان با هم ترکیب می گردند، و با هم همکاری میکنند، و همچنین در زنجیره های تأمین ساختار می یابند، افراد بیشتری با آنها مرتبط خواهند بود، روابط انسانی پیچیده تر خواهد شد، و در نتیجه مسائل رفتاری قابل توجه تر می گردند. همانطور که گاون و تالون (2003) نیز تأیید می کنند، HRM در واقع میتواند تأثیر مثبتی بر روی داشته باشد. لنگنیک-هال و همکارانش (2013) یکپارچگی HRM و SCM را یک حیطه نادیده گرفته شده تحقیقاتی میدانند، و همینطور الینگر (2014) نییز تأیید میکند که HRM میتواند به موفقیت تکنیک های SCM کمک کند. بر اساس این بحث های وسیع تر در مورد روابط مثبت (و البته کم وقوع) بین HRM و SCM در مقالات، این امکان نیز وجود دارد که فرض کنیم که GHRM میتواند برای GSCM مثبت باشد، اما مقالات در مورد این موضوع خیلی کم هستند.
بنابراین اگر عملیات و زنجیره تأمین بخواهند که سبزتر باشند، و بسوی GSCM پیشرفته تری حرکت کنند، GHRM نیز با آنن مرتبط خواهد بود چون جنبه های رفتاری برای مدیریت محیطی مهم هستند. در نتیجه، یکپارچه سازیGHRM-GSCM اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
البته وضعیت کنونی توسعه هنر در پایداری سازمانی که دارای یک چارچوب نیست و برنامه های تحقیقاتی که این دو حیطهه سودمند دانش را با هم یکپارچه می سازند و این همکاری در روابط GHRM-GSCM ایجاد میکند. بر عکس، این نوع یکپارچگی چند-انتظامی برای پیشرفت در زمینه زنجیره های تأمین پایدار ضروری است. برای مثال، تحقیقات انجام شده با استفاده از پایگاه داده های ISI Web of Science و Scopus قبل از ژوئیه 2014 مشخص ساخت که تاکنون هیچ مقاله ای منتشر نشده است که رابطه بین "مدیریت منابع انسانی سبز" و "مدیریت زنجیره تأمین سبز" را به شیوه درستی بررسی کرده باشد. مقالاتی وجود دارند که بر رابطه یکپارچگی بین HRM و SCM بصورت گسترده تری تأکید میکنند، بدون اینکه مسائل سبز را مد نظر قرار داده باشند. بنابراین هر کدام از زمینه های GHRM و GSCM از دانش به نظر می رسد که بصورت جداگانه توسعه پیدا کرده باشند، اگرچه آنها به هم نیازمند هستند. ساختن پلی بین GSCM و GHRM مهم است چون GHRM برای سبزبودن مؤثر سازمان ها ضروری است، و GSCM نیز بخشی از مفهوم SSCM است که در زمانی که سازمان ها دنبال پایداری هستند خیلی مهم می باشد.
یکپارچه سازی GHRM-GSCM بر مبنای پیروی از فرضیات زیر است:
زنجیره های تأمین پایدار نیازمند تحقیقات چند-انتظامی بیشتری مانند یکپارچه سازی GHRM و GSCM خواهند بود که در اینن مقاله ارائه شده است؛
- منابع انسانی یک عامل کلیدی برای مدیریت عملیات عالی، از جمله جنبه های SCM است؛
- HRM میتواند تأثیر مثبتی بر روی کاهش موانع برای موفقیت SCM باشد؛
- اگر منابع انسانی برای SCM مهم هستند، برای GSCM هم مهم خواهند بود، و موانع وابسته به اتخاذ تکنیک های GSCMM را کاهش میدهند؛
- در محتوای سازمان های سبزتر، HRM بیشتر به GHRM تبدیل می گردد؛ و
- GSCM و یک راهکار پیشرفته تر و کنشگرایانه تر برای مدیریت محیطی در سازمان ها، بر روی جنبه های رفتاری و انسانیی تأثیر می گذارد و آنرا برای GHRM مهم می سازد.
بنابراین اهداف این مطالعه بدین شرح هستند: (1) فرضیات اصلی GHRM را معرفی کند؛ (2) فرضیات اصلی GSCM راا معرفی کند؛ (3) این دو حیطه رو به رشد دانش را بر اساس یکپارچه سازی بررسی کند؛ (4) بر اساس یک چارچوب یکپارچه و متحد اثبات کند که این دو حیطه دانش چطور با هم مرتبط هستند؛ و (5) برنامه ای برای مطالعات آینده در مورد GHRM-GSCM پیشنهاد کند.
برای رسیدن به این اهداف، بخش 2 راهکارهای مورد استفاده برای یکپارچه سازی GHRM-GSCM را معرفی میکند، بخش 33 انقلاب مفهومی GHRM و تکنیک های آنرا توضیح میدهد، بخش 4 طرحی را برای بازیابی مفهومی GSCM و تکنیک های آن ارائه میدهد، بخش 5 چارچوبی را برای یکپارچه سازی GHRM-GSCM و یک برنامه تحقیقاتی برای این زمینه ارائه میکند و بخش 6 مربوط به ملاحظات نهایی مطالعه و معرفی دانشمندان، مدیران، افراد حرفه ای، و دانشجویان در زمینه های GHRM و GSCM است.
2- راهکارهای تحقیقاتی
این مطالعه مفهومی است و هدف اصلی آن اینست که دو موضوع جدید را در پایداری سازمانی با هم ترکیب سازد: GHRMM و GSCM. مطالعاتی که مفاهیم/تئوری ها را با هم ترکیب میکنند در ایجاد ارتباط بین حیطه هایی مهم هستند که عموماً با هم متضاد تیستند. GHRM و GSCM بترتیب موضوعات مورد علاقه ای در حیطه های منابع انسانی و مدیریت عملیات هستند، اما تاکنون یک رابطه مفهومی مناسب بین این دو برنامه تحقیقاتی جدید ایجاد نشده است. این نوع یکپارچه سازی در حیطه وسیعی دنبال می گردد، و HRM و SCM را با هم مرتبط می سازد.
تاکنون تحقیقات انجام شده با استفاده از Scopus و ISI Web of Science– که به این خاطر مورد تحقیق قرار گرفتند که بهه نظر می رسیدند که دو پایگاه داده علمی اصلی مورد استفاده توسط دانشمندان در سراسر جهان باشند – هیچ مطالعه ای را نیافتند که بطور واضح یکپارچه سازی GHRM و GSCM را پیشنهاد کرده باشد (بر اساس تحقیقاتی برای "مدیریت منابع انسانی سبز" و "مدیریت زنجیره تأمین سبز" که عناوین و چکیده ها با محدودیت هایی برای زمینه دانش مورد بررسی قرار گرفتند). مطالعاتی وجود دارند که اشاره غیرمستقیمی به رابطه بین این دو حیطه دارند، اما هنوز هیچ پیشنهادی برای یکپارچه سازی آشکار ارائه نشده است، همانطور که ما هم در این مقاله اینطور می گوییم.
از لحاظ روش شناسی، این مطالعه بر مبنای فرضیات زیر است:
- HRM برای موفقیت SCM خیلی مهم است، و تکنیک ها و مفاهیم HRM میتوانند از اجرای تکنیک های زنجیره تأمینن پشتیبانی کنند؛
- دیدگاه های جدید و چند-انتظامی برای دنبال کردن زنجیره های تأمین پایدارتر لازم است؛
- حیطه مطالعاتی GHRM بر اساس مطالعات اصلی (تعریف و تکنیک های اصلی) در مورد این موضوع است؛
- زمینه مطالعاتی GSCM (تعریف و تکنیک های اصلی) بر اساس تکنیک های اصلی این موضوع است؛ و
- دستورالعمل هایی برای ارائه تئوری در مدیریت وجود دارد.
مراحل روش شناسی این مطالعه در شکل 1 نشان داده شده اند.
راهکار مفهومی/تئوری این مطالعه توسط موارد زیر تنظیم می گردد:
عدم وجود مطالعات مشابه بطور واضح یکپارچگی این دو موضوع رایج را نشان میدهد؛ یکپارچه سازی این دو موضوع جدید،، که آغاز مقالاتی در مجلات معتبر را موجب شده است؛ و یافته های مقالات در مورد پایداری محیطی، نشان میدهد که چارچوب ها و مطالعات مفهومی برای پیشرفت این موضوع مهم هستند و از سوی انجمن علمی بخوبی مورد استقبال قرار گرفته اند.
3- مدیریت منابع انسانی سبز (GHRM)
در دهه 1990 مطالعاتی در مورد سبز شدن در سازمان ها رواج پیدا کرد. توضیح اصلی برای این رواج پیدا کردن، توسعهه سیستم های مدیریت محیطی و آغاز ISO 14001 است که بزرگترین سیستم مدیریت محیطی در جهان است. با افزایش پیدا کردن تعداد مطالعات در مورد سبز شدن سازمان ها، مشخص شد که سازمان ها به پشتیبانی تکنیک های منابع انسانی مانند آموزش، ارزیابی کارایی، و پاداش ها برای سبز شدن نیاز داشتند. مهمترین مطالعه در آن زمان مربوط به منابع انسانی و سیستم مدیریت محیطی بود. این مطالعه توسط ورمایر (1996) در کتابش با نام Greening People (مردم سبز) انجام شده بود. نیاز به پشتیبانی HRM برای مسائل سبز توسط مطالعاتی تقویت می شد که بصورت گسترده تر اثرات مثبت منابع انسانی برای کارایی شرکت ها را مورد بحث قرار می دادند.
از آن زمان، یک سری مطالعات در مورد این موضوع انجام شده اند که بر موارد زیر تأکید دارند:
- تکنیک های منابع انسانی برای اجرا و نگهداری سیستم های مدیریت محیطی مهم هستند؛
- جنبه های انسانی برای اتخاذ تکنیک های محیطی پیشرفته تر مهم هستند؛
- توسعه محصولات با تأثیر محیطی پایین تر نیازمند پشتیبانی منابع انسانی است؛ و
- آموزش محیطی یکی از روشهای اصلی است که از طریق آن ، منابع انسانی از مدیریت محیطی پشتیبانی میکنند.
تا سال 2008، یکپارچه سازی منابع انسانی و مدیریت محیطی بدون نام باقی مانده بود. این مطالعه توسط رنویک وو همکارانش (2008) انجام شد و این حیطه جدید را نامگذاری کرد و بصورت سیستماتیک تری آنرا با برنامه تحقیقاتی HRM ترکیب کرد، و بنابراین دانشمندان منابع انسانی را ترغیب کرد تا یک تمرکز محیطی را در مطالعات خود شامل سازند. سپس عبارت "مدیریت منابع انسانی سبز (GHRM) ابداع شد.
در سال 2011، جکسون و همکارانش (2011) اولین بررسی خاص را در مورد GHRM انجام دادند، که بطور آشکار حیطهه های تحقیقاتی منابع انسانی و مدیریت محیطی/سبز را با هم ترکیب میکرد. از آن موقع به بعد، مطالعات بر روی GHRM معمول تر شده است، و تحقیقات خاص جدیدی در این مورد را آغاز کرده است.
با نگه به گذشته اخیر در این حیطه از GHRM، بعضی نتایج تحقیقاتی خیلی به این موضوع وابسته هستند. این همراییی وجود دارد که GHRM از طریق تطبیق تکنیک های HRM و با اهداف مدیریت محیطی ایجاد می گردد. در همین محتوا، دیلی و هوانگ (2001) بیان میکنند که هر کدام از مراحل سیستم مدیریت محیطی (از سیاست محیطی گرفته تا تحلیل نتایج) نیازمند پشتیبانی خاص یک تکنیک منابع انسانی با تأکید بر روی استخدام دوباره و انتخاب، آموزش، ارزیابی کارایی، و پاداش برای کارکنان می باشد. این تکنیک ها نه تنها برای پشتیبانی از سیستم های مدیریت محیطی مرتبط هستند بلکه برای پشتیبانی از توسعه محصولات و نوآوری ها با تأثیرات محیطی کمتر نیز مرتبط هستند. جبور و سانتوس (2008) نیز همین را می گویند، و بیان میکنند که پشتیبانی مناسب برای مدیریت محیطی از منابع انسانی باید نیازمند شمول استراتژیکی منابع انسانی در فرآیند تصمیم گیری مربوط به جنبه های محیطی سازمان باشد. این مطالعات مفهومی، همراه با مطالعات ورمایر (1996)، رنویک و همکارانش (2008)، جکسون و همکارانش (2011)، رنویک و همکارانش (2013)، و مقالات دیگر، زمینه این حیطه از GHRM را می سازند.
مطالعاتی وجود دارد که مربوط به پشتیبانی از منابع انسانی برای مدیریت محیطی کنشگرایانه تری هستند، چون ترغیبب کارکنان یک عامل کلیدی برای رفتار کنشگرایانه مربوط به محیط است. از این لحاظ، برایو و همکارانش (2008) و برایو و همکارانش (2007) پی بردند که HRM برای اتخاذ تکنیک های پیشرفته تر در مدیریت محیطی خیلی مهم است. جبور و همکارانش (2010) بیان می کنند که HRM نقش قاطعی در انقلاب مدیریت محیطی در سازمان ها دارد و اینکه تکنیک های منابع انسانی، مانند ارزیابی کارایی و پاداش ها، برای انجام مدیریت محیطی کنشگرایانه تر مهم است.
GHRM نیازمند تکنیک های منابع انسانی (استخدام دوباره، انتخاب، ارزیابی کارایی، آموزش، و پاداش ها) و اهداف محیطیی و "ابعاد HRM" یا "شکل های جدید سازمان کار"، مانند فرهنگ سازمانی، کار تیمی، و تفویض اختیار کردن برای کارکنان است. این تکنیک ها و ابعاد استراتژیکی GHRM در زیر تعریف شده است.
هدف از استخدام دوباره و انتخاب، جذب متقاضیان بالقوه و استخدام آنها بعنوان کارکنان یک سازمان است. هدف از فرآیندد انتخاب، گزینش کاندیدهای ایده آل برای یک پست شغلی است. اگرچه مشخص است که استخدام دوباره و انتهاب کارکنانی که متعهد به محیط هستند، برای سبزکردن سازمان مهم است، و مطالعات نشان داده اند که این تکنیک ها همیشه به جنبه های محیطی کمک نمی کنند.
یک تکنیک GHRM دیگر که توجه زیادی را از سوی دانشمندان به خود جلب کرده است، آموزش محیطی است. 4آموزشش محیطی موضوع مطالعات اول در مورد منابع انسانی و مدیریت محیطی بودند، که در دهه 1990 رایج شد. بعد از آن، سارکیس و همکارانش (2010) بیان کردند که آموزش محیطی با این مسئله مرتبط است که به کارکنان اجازه دهیم تا تکنیک های مدیریت محیطی پیشرفته تری را اتخاذ کنند. دیلی و همکارانش (2012) تأثیرات اختیار محیطی و آموزش محیطی (متغیرهای مستقل) بر روی ادراک کارکنان از کارایی محیطی (متغیر وابسته) را مورد تحلیل قرار دادند. این مؤلفان پی بردند که آموزش محیطی در مقایسه با اختیار محیطی تأثیر بیشتری بر روی کارایی محیطی می گذارد. تیکسرا و همکارانش (2012) مطالعات موردی در مورد روابط بین آموزش محیطی و مدیریت محیطی بر اساس موارد برزیلی را ارائه دادند، که نشاندهنده این بود که این دو متغیر مدیریت سازمانی هم عصر با هم ایجاد شده اند.
در محتوای GHRM، ارزیابی کارایی و پاداش ها مربوط به شامل سازی تحقیقات محیطی در فرآیندهای ارزیابی کاراییی کارکنان و تیم ها و در روشهای پاداش دادن به کارکنان برای فداکاری آنها برای اهداف محیطی هستند. کالیا و همکارانش (2009) بیان کردند که پاداش و ارزیابی مناسب برای کارکنان بر مبنای نتایج پروژه های محیطی (برای مثال، کاهش آلودگی) برای شرکت هایی که از لحاظ محیطی کنشگرایانه تر می شوند مهم هستند، و پشتیبانی منابع انسانی برای پیشرفت مدیریت محیطی و برای ایجاد نوآوری های محیطی مهم است.
علاوه بر این تکنیک های منابع انسانی سنتی، GHRM همچنین از طریق ایجاد یک فرهنگ سازمانی سبز تر (با پشتیبانی ازز HRM)، اختیار محیطی کارکنان و ترغیب افراد برای تشکیل تیم های محیطی بعنوان راه حلی برای چالش های محیطی پیچیده عمل میکند. فرهنگ سازمانی یک موضوع سنتی در مدیریت سازمانی است، و زمانیکه با مدیریت محیطی متحد گردد، به ارزش های وابسته به پایداری محیطی مربوط میگردد که اعضای یک سازمان آنها را با هم سهیم می شوند. اختیار محیطی برای اطمینان از این مسئله مهم است که کارکنان دانش و استقلال برای تصمیم گیری در مورد مشکلات محیطی پیچیده را داشته باشند که ممکن است پیش بیاید و همچنین فرست های برد-برد که ممکن است با بهبود در پایداری بوجود بیاید. و سرانجام اینکه، تیم های محیطی ممکن است از کارکنان یک بخش/منطقه یکسان، بخش ها/مناطق مختلف، و یا شرکت های مختلف تشکیل گردد تا مسائل پیچیده را در مدیریت محیطی مورد تحلیل قرار دهند و تکنیک های محیطی پیشرفته تری را بکار گیرند.
یکی از چالش های موجود برای محققان در HRM که می خواهد بر روی GHRM تمرکز داشته باشد، درک تکنیک هایی مدیریت محیطی است چون این تکنیک ها رابطه مستقیمی با مدیریت عملیات دارند، و نیازمند شمول تمام زنجیره تأمین در جستجو برای پایداری محیطی بیشتر هستند. بنابراین بخش بعدی به GSCM اختصاص داده می شود.
4. مدیریت زنجیره تأمین سبز (GSCM)
تنها راه برای سازمان ها که به بررسی های جدی برای پایداری عمل کنند، با شامل سازی کل زنجیره تأمین است. درر محتوای مدیریت عملیات پایدار و زنجیره های تأمین پایدارتر برای رسیدن به اهداف اقتصادی، اجتماعی و اهداف سبز، مفهوم "مدیریت زنجیره تأمین سبز" (GSCM) مهم می باشد. GSCM یا همان جستجو برای کارایی محیطی بیشتر در زنجیره ها تأمین ، یکی از مهمترین موضوعات در مطالعه مدرن مدیریت عملیات است.
دو تا از مطالعات اولیه در زمینه مدیرت زنجیره تأمین سبز مطالعات سارکیس و همکارانش (2011) و سارکیس (1995)) است. در این نقطه آغازین تاریخچه GSCM ، ما میتوانیم مطالعه سارکیس و راشد (1995) را نیز بیان کنیم، که بر اهمیت یکپارچه سازی مسائل محیطی در تولید و مدیریت عملیات در شرکتها تأکید دارد. سارکیس (1998، 2003) همچنین با پیشنهاد مدل های تصمیم گیری و پیچیدگی GSCM برای اتخاذ تکنیک های تجاری هوشیارانه محیطی به مطالعات در این زمینه کمک است. بازبینی مقالات جامع در مورد این موضوع، رابطه داخل سازی جنبه های سبز در مسائل زنجیره تأمین را تأیید میکند، و به تقویت این زمینه تحقیقاتی نیز کمک میکند.
GSCM ، بعنوان زیرسیستمی از زنجیره تأمین پایدار را میتوان بصورت ترکیب مسائل محیطی در تکنیک های بین-سازمانیی SCM ، از جمله لجستیک معکوس تعریف کرد. هروانی و همکارانش (2005) با تعریف GSCM در حین تأکید بر روی اتخاذ خرید سبز، تولید سبز، توزیع سبزتر محصولات، و لجستیک معکوس موافق هستند. واچون و گلاسن (2006) نیز تأیید می کنند که هدفGSCM اینست که مدیریت محیطی را از طریق همکاری محیطی یا از طریق تجزیه مسائل دوطرفه ای بهتر سازد که ریسک های محیطی را در زنجیره های تأمین کاهش میدهند.
ژو و همکارانش (2008) بصورت تجربی سازه هایی را برای مطالعه تکنیک های GSCM در شرکت های تولیدی بررسیی کردند. نتایج آنها نشاندهنده اهمیت این تکنیک ها است: مدیریت محیطی داخلی، خرید سبز، همکاری با مشتریان، طراحی سازگار با محیط، و بازیابی سرمایه ها. لجستیک معکوس نیز بعنوان یک تکنیک GSCM ذکر شده است. هر کدام از تکنیک های GSCM در زیر تعریف می گردد:
- مدیریت محیطی داخلی – مدیریت محیطی داخلی یک تکنیک GSCM مهم است که نیازمند تعهد پشتیبانی مدیران ارشد وو سطح-متوسط است.
- خرید سبز – مطابق مقاله مین و گال (2001)، تکنیک خرید محیطی هوشیارانه درصدد اینست که ضایعات را کاهش دهدد و بازیابی و استفاده مجدد از مواد را بدون تأثیر گذاشتن بر روی کارایی مواد توسعه دهد، و همچنین کاهش یا حذف موارد خطرناک را نیز مد نظر قرار دهد. مطابق گفته زیدیسین و سیفرد (2001) برای اینکه این فرآیند رخ دهد، مهم است که مسائل را همراه با معیارهایی برای بدست آوردن و انتخاب مواد و ارزیابی توسعه فورشندگان دوباره بررسی کنیم.
- همکاری با مشتریان – این همکاری نیازمند همکاری در طراحی فرآیند های تولید پاک تر است که میتوانند محصولاتت پایدارتری را از لحاظ محیطی تولید کند و از بسته بندی سبز استفاده کند. فعالیت های همکاری با مشتریان شامل جلسات برنامه ریزی مربوط به محیط، فعالیت هایی برا به اشتراک گذاری دانش در مورد طراحی محیطی محصولات یا اصلاح فرآیند ها، و کاهش ضایعات در فرآیند مدیریت می باشد.
- طراحی محیطی (بوم آرایی) – این عبارت به معنای ترکیب مسائل محیطی در مراحل مختلف تولید محصول است. مطابقق گفته لوتراپ و لاجرتت (2006)، چندین قانون برای موفقیت در طراحی محطی وجود دارد، مانند: (1) استفاده نکردن از مواد سمی؛ (2) به حداقل رساندن مصرف انرژی و منابع در مراحل تولید، انتقال، و استفاده؛ (3) تلاش برای کاهش وزن محصولات؛ (4) ارائه تعمیرات و بروزرسانی برای محسولات با سیستم های وابسته؛ (5) افزایش طول عمر برای محصولات با تأثیرات محیطی مهم؛ و (6) طراحی محصولات به گونه ای که به آسانی قابل تعمیر، بازیابی و تجزیه باشند.
- بازیابی سرمایه گذاری ها – این بازیابی به معنای بهره سرمایه برای یک شرکت از فروش مواد بیشتر، فروش مواد دستت دوم و استفاده شده، و فروش کالاهای سرمایه ای بیشتر با جایگزینی تجهیزات است.
- لجستیک معکوس– لجستیک معکوس فرآیند برنامه ریزی، اجرا و کنترل جریان مؤثر و کم هزینه مواد غیرقابل استفاده ازز نقطه مصرف به نقطه مبدأ با هدف ارزش بازیابی یا ایجاد یک مقصد مناسب است. بطور کلی، فرآیند هایی که لجستیک معکوس را می سازند، جمع آوری محصول پس از مصرف، همراه با بازبینی و شناسایی مناسبت ترین مقصد ها برای آنها است، که میتواند شامل اوراق کردن برای استفاده مجدد قسمت های آن ، بازگشت به شرکت برای تولید، یا فرستادن مواد به شرکت های بازیابی باشد.
تکنیک های GSCM را میتوان بصورت داخلی تر یا خارجی تر طبقه بندی کرد. تکنیک های GSCM داخلی، مدیریت محیطیی داخلی، طراحی محیطی، و بازیابی سرمایه گذاری است؛ تکنیک های خارجی معمولاً شامل خرید سبز و همکاری با مشتریان هستند. مطابق گفته گرین و همکارانش (2012) ، شرکت ها ابتدا GSCM داخلی را اتخاذ میکنند و سپس GSCM خارجی را اتخاذ میکنند. همچنین، ژو و همکارانش (2012) تأیید میکنند که GSCM خارجی میتواند کارایی شرکت را پس از اتخاذ GSCM داخلی افزایش دهد.
با جستجو در پایگاه داده های اصلی (همچون Scopus و ISI Web of Science)، این امکان وجود دارد که ببینیم کهه موضوعات متداول در مطالعات GSCM شامل این موارد است: (1) تأثیر GSCM بر روی کارایی سازمانی (محیطی، عملیاتی، یا اقتصادی؛ برای مثال، میترا؛ داتا 2013؛ لی و همکارانش 2012؛ گرین و همکارانش 2012)؛ (2) معیار انتخاب برای فروشندگان در محتوای GSCM (برای مثال، کانان و همکارانش 2014، 2013؛ هسو و همکارانش 2013)؛ و (3) تحلیل فشارها و موانع برای اتخاذ GSCM (برای مثال، گاویندان و همکارانش 2014b؛ ماتیا ژاگان و همکارانش 2014؛ زو و همکارانش 2013). این موضوع آخر بر روی جنبه های انسانی و سازمانی موانع اصلی از جمله عدم آموزش، عدم شمول از مدیریت اصلی در اتخاذ GSCM ، و عدم همکاری و ارتباط میان-عملکردی، تأکید دارد.
همانطور که قبلاً نیز بیان کردیم، اتخاذ تکنیک های GSCM و توسعه آنها در زنجیره تأمین نیازمند شمول و پشتیبانی منابعع انسانی است. مقالات قبلی از قبل بر روی رابطه HRM با SCM موفقیت آمیز تأکید کرده اند، اما رابطه بین GHRM و GSCM بیان نشده است، که بعضی احتمالات برای این مسئله در بخش 5 بررسی شده است.
5- GHRM-GSCM: یک دیدگاه جامع
HRM نقش کلیدی را در کارایی سازمانی و در اتخاذ تکنیک های سازمانی ایفا میکند. این محتوا با اجرای موفقیت آمیز SCMM تفاوت ندارد: HRM نیز ضروری و لازم است، اما رابطه بین HRM و SCM بصورت حیطه نادیده گرفته شده ای از تحقیقات باقی می ماند، و الحاق "مسائل سبز" بحث های مربوط به این رابطه را خیلی کمیاب می سازد، و ترکیب GSCM و GHRM پیشنهاد شده در این مقاله را توجیه میکند.
رابطه گسترده تر HRM با SCM را میتوان در بعضی از مباحث از مقالات یافت:
- SCM بعنوان متداول ترین استراتژی عملیاتی برای بهبود رقابت سازمانی در قرن 21 شناخته شده است، که نیازمندد پشتیبانی از عوامل انسانی است.
- افراد حرفه ای HR مهارت هایی (آموزش، کار تیمی، و موارد دیگر) دارند که برای انتشار درک بهتر و گسترده تری از مفهومم SCM در سازمان ها سودمند هستند؛ فرهنگ حقوقی و سیاست های HRM تأثیرات مهمی بر روی موفقیت استراتژی SCM سازمان دارند؛
- HRM همچنین نه تنها به اتخاذ SCM وابسته است بلکه برای تکنیک ها و مفاهیم مدیریت عملیات معاصر دیگر نیز وابستهه است (برای مثال، تولید لین؛
- عوامل منابع انسانی اثرات معکوس موانع اجرایی برای موفقیت تکنیک های SCM را کاهش میدهند؛
- عوامل منابع انسانی (کار تیمی، آموزش، و پاداش ها) را میتوان اتخاذ کرد تا همکاری بین اعضا در زنجیره تأمین تقویتت گردد؛ و
- عوامل انسانی ، مانند توصیف شغلی انعطاف پذیر، تشکیل تیم، آموزش کار تیمی، و استفاده از سنجش های کاراییی برای تعیین پاداش ها، رابطه مهمی با رضایت از کارایی زنجیره تأمین دارند.
حتی با تشخیص این مسئله که حیطه OM دارای منابع انسانی زیادی است و بنابراین در محتوای GSCM ، باید پشتیبانی ازز GHRM وجود داشته باشد، هیچ مطالعه جاری در مورد تحلیل عمیق این رابطه یا پیشنهاد یک چارچوب یکپارچه و یک برنامه تحقیقاتی اولیه وجود ندارد. مطالعه مودولی و همکارانش (2013) بعضی از نتایج مربوط به پشتیبانی غیرمستقیم عوامل سازمانی برای GSCM را نشان میدهد، و مطالعه هو و همکارانش (2012) نشان میدهد که عوامل منابع انسانی با اتخاذ لجستیک معکوس مرتبط هستند. کارنتور و همکارانش (2012) اهمیت درک کارکنان در ترقی شمول سطح کارکنان در رفتارهای محیطی را اثبات میکنند.
بنابراین این اعتقاد وجود دارد که موضوع "سبز" همراه با سبزشدن سازمان ها، اساس یکپارچه سازی GSCM و GHRMM است. "سبز" مورد بحث یک فرصت بی نظیر برای آسان کردن یکپارچه سازی و همکاری با انتقال سازمان ها به سمت یک جامعه پایدارتر است. راهکار چند-انتظامی که این دو حیطه جدید تحقیقاتی را به هم مرتبط می سازد، یک فرصت برای بررسی زنجیره های تأمین پایدار است.
بنابراین، برای قوی تر کردن رابطه GHRM-GSCM ، یک چارچوب GHRM-GSCM یکپارچه و متحده پیشنهاد می گردد، همانطورر که در شکل 2 نشان داده شده است. با عنوان یک چارچوب، واژه GHRM از GSCM سبقت گرفته است چون این اعتقاد وجود دارد که عوامل انسانی اساسی برای سبزشدن زنجیره تأمین هستند. رابطه HRM با موفقیت SCM در مقالات متعدد مورد بحث قرار گرفته است و باید بعنوان یک بحث مهم برای پشتیبانی از رابطه GHRM-GSCM بکار گرفته شود.
مقدمه
کنترل داخلی از نظر حسابرسان مستقل نیز حائز اهمیت بسیاری میباشد. زیرا حدود، نوع و اجرای کنترلهای داخلی بیشش از هر موضوع دیگر، در تعیین روشهای حسابرسی و حجم رسیدگیهای حسابرس موثر میباشد و حسابرس مستقل پس از بررسی چگونگی کنترلهای داخلی میتواند نسبت به گستردگی رسیدگیها جهت اظهار نظر نسبت به گزارشهای مالی تصمیم لازم را اتخاذ نماید.
مدیران همواره در تلاشند که بهترین کنترلهای داخلی را در سازمان خود مستقر کنند؛ چون میدانند که در نبود سیستمم کنترل داخلی اثربخش، تحقق رسالت اصلی سازمان و کمینه کردن رویدادهای غیرمنتظره بسیار مشکل خواهد بود. از طرفی وجود این کنترلهای داخلی باعث افزایش کارایی، کاهش ریسک از دست دادن داراییها و دستیابی به اطمینان معقول از اعتمادپذیری صورتهای مالی و رعایت قوانین و مقرارت خواهد شد (محمدی، 1387).
کنترل داخلی، یک رویداد نیست، بلکه مجموعهای از عملیات و فعالیتها بر پایه ستانده است. کنترل داخلی باید بهعنوان جزءء لازم هر سامانهای شناسایی شود که مدیریت برای تنظیم و راهنمایی آن فعالیتها بهکار میگیرد، نه بهعنوان یک سامانه جداگانه در درون یک دستگاه اجرایی (COSO, 1992). با این مفهوم کنترل داخلی، کنترل مدیریت است که در درون یک واحد بهعنوان بخشی از زیرساخت کنترل مدیریت بهوجود میآید تا به مدیران در انجام کار یک واحد و دستیابی به هدفهای آن بر یک پایه و اساس مداوم کمک کند؛ لذا عاملی کلیدی در کمک برای دستیابی به هدف و کمینه کردن مشکلات اجرای مناسب کنترل داخلی است. کنترل داخلی جزء جداییناپذیر در اداره امور سازمان است که باعث فراهم شدن اطمینان منطقی در دستیابی سازمان به هدفهایش میشود (کرباسی یزدی، 1384).
کنترلهای داخلی بخش مهمی از اداره یک سازمان است که شامل طرحها، شیوهها و روشهای اجراشدنی برای دستیابیی به وظیفهها، هدفها و مقاصد و بهعبارت دیگر پشتیبانی از مدیریت بر مبنای عملکرد است و نیز بهعنوان اولین خط دفاعی در حفاظت از داراییها، پیشگیری، کشف خطاها و تقلب بهکار میرود. مسئولیت پیشگیری و کشف تقلب و اشتباه در بخش عمومی بر عهده مدیران است. مدیران با استقرار کنترل داخلی و بهکارگیری پیوسته سیستمهای مناسب حسابداری، این مسئولیت را ایفا خواهند کرد و از آنجا که عملیات سازمانهای بخش عمومی متفاوت از یکدیگر است، لذا استقرار کنترلهای داخلی یکسان برای کلیه سازمانها و دستگاههای بخش عمومی مقدور نیست. استقرار کنترلهای خاص در هر سیستم به عواملی چون اندازه، نوع عملیات و هدفهای سازمانی که سیستم برای آن طراحی شده است، بستگی دارد (محمدی، 1387).
از طرفی پیشرفت سریع در فناوری اطلاعات، ضرورت بهنگامسازی راهنماییهای کنترل داخلی در رابطه با سامانههای نوینن رایانهای را ایجاد میکند؛ لذا مدیران نیز برای اطمینان از این که فعالیتها در کنترل بوده و اثربخش هستند، باید در صورت لزوم بِروز شوند.
البته کنترل داخلی نمیتواند موفقیت یک واحد اقتصادی یا حتّی تداوم حیات آن را تضمین کند. حتی اثربخشترین سیستمم کنترل داخلی، تنها میتواند به واحد اقتصادی کمک کند تا به اهداف تجاری اساسی دست یابد.کنترل داخلی اثربخش میتواند مدیریت را به اطلاعاتی دربارة پیشرفت یا عدم پیشرفت در راستای تحقق اهداف مجهز کند، امّا نمیتواند رویدادها یا پدیدههای غیر قابل کنترل مانند سیاستها یا برنامه های دولت، اقدامات رقبا یا شرایط اقتصادی را تغییر دهد. ولی برای دستیابی به اکثر اهداف مهم، بکارگیری کنترلهای داخلی گریز ناپذیر است. به همین جهت، تقاضا برای سیستمهای بهتر و برتر کنترل داخلی و گزارش عملکرد آنها بطور مدام رو به افزایش است. با دقت نظر بیشتر میتوان دریافت که کنترل داخلی ابزاری مفید برای حل مشکلات بالقوه است. کنترلهای داخلی تنها به حسابداری و امور مالی محدود نمیشود بلکه تمام واحد و فعالیتهای آن را شامل میشود.
کنترل های داخلی
برداشت افراد از اصطلاح کنترل داخلی متفاوت است. این امر باعث سردرگمی بازرگانان، قانونگذاران، تدوینکنندگان مقرراتت و دیگران را به دنبال داشته است. این برداشتهای ناهمگون و انتظارات متفاوت، مشکلاتی را برای واحدهای اقتصادی بهبار میآورد. چنانچه در قوانین، مقررات یا دستورالعملها واژه «کنترل داخلی» بهکار میرود بی آنکه تعریفی صریح و روشن از آن آورده شود آنگاه بر دامنه مشکلات افزوده میشود.
تعریف کنترل داخلی
کنترل داخلی فرایندی بنیادی و پویاست که خود را بهطور مداوم با تغییرات رو در روی سازمان هماهنگ و منطبق میسازد.. مدیریت و کارکنان در همه سطوح مجبور و ملزم به ارتباط با این فرایند هستند تا ریسکها را شناسایی و اطمینان معقولی از دستیابی به رسالت سازمان و هدفهای کلی آن کسب کنند. پس کنترلهای داخلی مجموعه اقداماتی است که مدیران برای تامین اطمینان نسبی از اجرای صحیح امور و مطابقت آن با مقررات و سیاستهای وضعشده انجام میدهند تا کارایی و سودمندی عملیات را بالا برده و به هدفهای از قبل تعیین شده دست یابند (محمدی،1387). بهعبارت دیگر، کنترلهای داخلی شامل طرح سازمان و تمامی رویههای هماهنگ پذیرفتهشده در یک سازمان است که برای حفاظت از داراییها، رسیدگی به درستی و اتکاپذیری دادههای حسابداری، ارتقای کارامدی عملیات و تشویق جهت پیروی از رویههای مدیریتی تجویز شده است.
کنترل داخلی، یک رویداد یا وضعیت خاص نیست، بلکه مجموعهای از اقدامات متوالی و فراگیر است که به همه فعالیتهایی سازمان نفوذ و تسری پیدا میکند. این اقدامات در گستره عملیات یک سازمان و به شکلی مستمر روی میدهد. آنها در مسیری که مدیریت سازمان را اداره میکند و پیش میبرد، بهصورتی فراگیر و جداییناپذیر از آن وجود دارند.
کنترل داخلی باید درونی و اصلی باشد، نه بیرونی و مجزا. با درونی و نهادی کردن آن، کنترل داخلی به عنوان عاملیی اصلی و جداییناپذیر از فرایند اساسی مدیریت در امور برنامهریزی، اجرا و نظارت در خواهد آمد. مسئولیت یک کنترل داخلی خوب بر عهده مدیران است. مدیریت هدفها را یکپارچه میکند، فعالیتها و سازوکارهای کنترلی را در جای خود جایگذاری و کنترل را نظارت و ارزیابی میکند. بنابراین کنترل داخلی ابزاری برای مدیریت و بهطور مستقیم مرتبط با هدفهای سازمان است. با اینکه مدیریت رکن اصلی کنترل داخلی است، اما همه کارکنان سازمان نقشهای مهمی در ایجاد واجرای آن دارند. کارکنان افرادی هستند که کنترلهای داخلی را به اجرا در میآورند؛ پس سیستم کنترل داخلی زمانی در بخش عمومی میتواند اثربخش باشد که در استقرار آن به رفتار اخلاقی و شایستگیهای فنی کارکنان توجه شود. بنابراین دستیابی به کنترل داخلی مناسب، مستلزم وجود کارکنان متعهد و درستکار و دارای ارزشهای اخلاقی قوی است.
کنترل داخلی فرآیندی است که به منظور کسب اطمینان معقول(نسبی) از تحقق اهدافی که توسط هیئت مدیره، مدیریت وو سایر کارکنان یک واحد اقتصادی برقرار میشود، اطلاق میگردد. این اهداف به پنچ گروه زیر دستهبندی میشوند:
1. اثربخشی و کارآیی عملیات
2. قابلیت اعتماد گزارشدهی مالی
3. رعایت قوانین و مقررات مربوط
4. تشویق کارکنان به رعایت رویههای واحد تجاری و سنجش میزان رعایت رویهها
5. حفاظت داراییها در برابر ضایع شدن، سوءاستفاده و تقلب.
این تعریف مفاهیم ذیل را به همراه دارد :
کنترل داخلی یک فرآیند است. کنترل داخلی، خود هدف و غایت نیست بلکه ابزاری برای دستیابی به اهداف است.
کنترل داخلی بهدست کارکنان واحد اقتصادی طراحی و اجراء میشود. کنترل داخلی فقط آمیزهای بیروح از فرمها وو دستورالعملها نیست، بلکه مشارکت تمامی کارکنان واحد اقتصادی را میطلبد.
از کنترل داخلی تنها انتظار میرود که برای مدیریت و هیئت مدیره واحد اقتصادی، اطمینانی معقول فراهم آورد نه اطمینانیی مطلق.
هدف کنترل داخلی، دست یافتن به اهداف است، اهدافی که در یک یا چند گروه متمایز و در عین حال شبیه بههم قرارر میگیرند.
این تعریف از کنترل داخلی، به دلیل اینکه به زیر مجموعههای کنترل داخلی نیز توجه دارد، کلّی و فراگیر است. برای مثال،، در صورت تمایل میتوان جداگانه برکنترلهای حاکم بر گزارشدهی مالی یا کنترلهای حاکم بر رعایت قوانین و مقررات، تمرکز کرد.
با استناد به این تعریف میتوان اثر بخشی کنترل داخلی را به صورت زیر تعریف کرد :
کنترل داخلی در صورتی اثربخش تلقی میشود که هیئت مدیره و مدیریت از موارد زیر اطمینان معقول داشته باشند:
• * آگاهی از میزان دستیابی به اهداف عملیاتی واحد اقتصادی
• * تهیه صورتهای مالی قابل اعتماد
• * رعایت قوانین و مقررات مربوط
هرچند کنترل داخلی یک فرآیند است، امّا اثربخشی آن، وضعیتی از این فرآیند در یک مقطع یا مقاطعی از زمان است.
بهطور خلاصه، ساختار کنترلهای داخلی شامل کلیه اقداماتی است که به عمل میآید تا مدیریت اطمینان یابد هر چیزی بهه گونهای که باید، عمل میکند.
انواع کنترلهای داخلی
1- کنترلهای داخلی عملیاتی (اداری )
کنترلهایی هستند که بر صورتهای مالی تأثیری ندارند یا تأثیر اندکی دارند و بهطور مستقیم مورد توجه حسابرسان مستقلل قرار نمیگیرند. این کنترلها بهمنظور دستیابی به اهدافی چون کارآیی و سودمندی عملیات و رعایت رویههای مورد نظر مدیریت در تمام قسمتها و دوایر واحد تجاری استقرار مییابند.
2- کنترلهای داخلی حسابداری (مالی)
کنترلهایی هستند که مستقیماً بر قابلیت اتکای مدارک حسابداری و صورتهای مالی اثر دارند و بهمنظور دستیابی بهه اهدافی چون حفاظت داراییها، قابلیت اتکای مدارک حسابداری و تهیه صورتهای مالی قابل اطمینان استقرار مییابند.
انواع کنترلهای داخلی حسابداری (مالی)
۱ - کنترل پایه (اولیه) :
حداقل کنترلهای داخلی لازم جهت اطمینان از ثبت صحیح و کامل فعالیتهای واحد تجاری مانند: مشاهده عینیی دارائیهای ثابت، بررسی اجمالی گردش حساب بهمنظور تعیین اقلام غیر عادی، تهیه و تنظیم صورت مغایرت بانکی یا رفع مغایرت، تهیه و تنظیم تراز آزمایشی.
۲ - کنترلهای انظباطی(ثانویه) :
کنترلهایی که جهت اطمینان از حسن اجرای کنترلهای داخلی پایه و حفاظت از اموال و داراییهای واحد تجاری صورتت میگیرد.
کنترلهای انظباطی در شرکتهایی مستقر میگردند که حجم فعالیت آنها گسترده میباشد.
کنترلهای انظباطی خود به سه دسته زیر تقسیم میشوند:
الف) کنترلهای سرپرستی: بهمنظور حصول اطمینان از حسن اجرای کنترلهای پایه صورت میگیرد.
ب) کنترلهای حفاظتی: بهمنظور استفاده صحیح از داراییها و حفاظت از آنها به کار گرفته میشود تا از وارد آمدن خسارتت یا سوءاستفاده از آنها جلوگیری شود.
ج) کنترلهای تفکیک وظایف: تفکیک وظایف و مسئولیتها بین کارکنان به نحوی که هیچ فردی مسئولیت انجام و ثبت یکک معامله را از ابتدا تا انتها بهعهده نداشته باشد. به طور کلی،کنترل و نظارت هر فرد(قسمت) توسط فرد (قسمت) دیگر.
ابزارهای دستیابی به کنترلهای داخلی
از آنجائیکه عملیات هر واحد تجاری متفاوت از واحدهای تجاری دیگر است، لذا استقرار کنترلهای داخلی یکسان برای کلیهه واحدهای تجاری مقدور نمیباشد. استقرار کنترلهای خاص در هر سیستم به عواملی چون اندازه، نوع عملیات و هدفهای سازمانی که سیستم برای آن طراحی شده است، بستگی دارد.
ویژگیهای محیط فعالیتهای از نوع دولتی
هیأت تدوین استاندارهای حسابداری دولتی (GASB)، در بیانیة مفهومی
شماره یک خود اعلام نموده است که محیط فعالیتهای از نوع دولتی
(غیر انتفاعی) مؤسسات بزرگ بخش عمومی نظیر دولت و شهرداریها، تحت تأثیر ویژگیهای مهمی به شرح زیرر میباشند.
1- ویژگیهای اصلی (ساختاری و خدماتی) شامل:
الف- شکل نمایندگی دولت و تفکیک یا توزیع قدرت (تفکیک قوا)
ب- سیستم اداره امور حکومت (فدرال یا متمرکز)
ج- رابطه پرداختکنندگان مالیات یا عوارض نسبت به خدمات دریافتی
2- ویژگیهای کنترلی متأثیر از ساختار دولت شامل:
الف- بودجه به عنوان بیانیه سیاستهای عمومی و مقاصد مالی و روشی جهت اعمال کنترل
ب- استفاده از سیستم حسابداری حسابهای مستقل برای اهداف کنترلی
3- سایر ویژگیها شامل:
الف- وجود افتراق بین سازمانها به رغم وجوه تشابه در طراحی
ب- سرمایه گذاری در خور ملاحظه در دارایهای سرمایهای که درآمد تولید نمیکنند.
ج- طبع و ماهیت فرایند سیاسی
بیانیه مفهومی شماره یک هیأت مشورتی استانداردهای حسابداری دولت فدرال (FASAB) 4مصوب سال 1993 نیزز ویژگیهای منحصر به فردمحیطی دولت را به شرح خلاصه زیر بیان نموده است.
1- اقتدار و حاکمیت: حکومت مرکزی به عنوان سیستمی عمل میکند که شهروندان از طریق آن، حاکمیت خود را اعمالل مینمایند. حکومت مرکزی با تدوین قوانین و مقررات و وضع مالیات، سطوح مختلف اقتصادی ملی و جامعه را تحت کنترل قرار میدهد.
2- تفکیک قوا: به منظور جلوگیری از سوء استفاده احتمالی از قدرت حکومت مرکزی، قدرت بین سه قوه مجریه، مقننه وو قضائیه توزیع و تفکیک گردیده است و از طریق مکانیزم توازن و کنترل هر یک از قوا توسط قوای دیگر کنترل میشود.
3- سیستم حکومت مرکزی: این سیستم از سه سطح دولت مرکزی، ایالتی و محلی تشکیل میشود و این امر،، پاسخگویی دقیق به بسیاری از برنامهها را مشکل میکند.
4- مسئولیت تأمین امنیت و رفاه عمومی: تأمین امنیت و رفاه عمومی از وظایف منحصر به فرد دولت محسوب گردیده و درر این مورد مسئولیت پاسخگویی دارد.
5- قدرت اخذ مالیات، استقراض و انتشار پول: دولت مرکزی دارای قدرت دسترسی منحصر به فرد به منابع مالی است وو میتواند مالیات وضع کند، وام بگیرد و پول منتشر نماید.
6- نفوذ گروههای سازمان یافته (فرایند سیاسی):ارزیابی یا بررسی تأثیر گذاری سیاستهای اعمال شدة دولت مرکزیی توسط افراد مشکل است. بنابراین افراد به سزماندهی گروهی روی آورده و گروههای بزرگ و کوچک تشکیل میدهند. بسیاری از مقامات رسمی منتخب و منتصب دولت مرکزی و گروههائی که این افراد به آنها پاسخگو میباشند، به اطلاعاتی در مورد هر یک از برنامهها، وظایف یا فعالیتهای دولت علاقمندند.
7- سیستم سیاسی در برابر بازارهای رقابتی: پرداخت مالیات توسط شهروندان به صورت اجباری و غیرداوطلبانه و برر اساس مصرف، ثروت یا درآمد، صورت میگیرد.تصمیمگیری در مورد خدمات عمومی که ارائه میشود، تصمیمی جمعی است که از طریق سیاسی اتخاذ میشود، از این رو شهروندان اختیار کمی در انتخاب نوع و میزان خدمات عمومی که پول برای آن پرداخت میکنند دارند. به دلیل فقدان یک بازار رقابتی اندازهگیری کمیت و کیفیت خدمات ارائه شده توسط دولت، مشکل است و اندازه گیری ارزش افزوده ناشی از اجرای برنامههای دولتی به رفاه اجتماعی از طریق معیارهای متداول نظیر سود خالص امکانپذیر نمیباشد.
8- داراییها: در بخش خصوصی، انتظار میرود که دارایها دارای منافعی بیش از مخارج آن باشد. در این بخش منافع درر قالب جریانات نقدی ورودی اندازهگیری میشود و به همین دلیل دارایها تحصیل میشوند که انتظار ورود جریانهای نقدی آن بیش از هزینههای تحصیل آن باشد. در بخش دولتی و عمومی منافع مورد انتظار اغلب جریانهای نقدی ورودی نیست بلکه خدمات مورد انتظار و قابل ارائه توسط دارائی به عموم مردم میباشد.
9- مسئولیت در برابر رسانههای خبری: رسانههای خبری بر فعالیتهای دولت مرکزی نظارت دارند و دولت هم چنین نظارتیی را تشویق میکند. به دلیل اینکه قدرت دولت نهایتاً از مردم سرچشمه میگیرد. دولت مسئولیت ویژهای برای افشای فعالیتهای خود به شهروندان و مالیات دهندگان و پاسخگویی به آنان دارد.
10- اهمیت بودجه: بودجه ابزار فرایند سیاسی در دستیابی به توافق درباره اهداف و تخصیص منابع در بین اولویتهایی گوناگون بوده و سیستمی برای کنترل مخارج فراهم میآورد.
11- نیاز به ساز و کارهای کنترلی ویژه: به دلیل نبود محدودیتهای خارجی، پیشبینی سازوکارهای کنترلی ویژه نظیرر محدودیتهای سیاسی و پاسخگویی مقرر از طریق انتخابات منظم، تفکیک قوا و سایر پاسخگویی های مقرر در قانون اساسی.
مسئولیت پاسخگویی
نگاهی اجمالی به ویژگیهای محیط فعالیتهای غیر انتفاعی دولت و سازمانهای بزرگ عمومی، نقش برجستة برخی ازز این ویژگیها را در پیدایش مفهوم «مسئولیت پاسخگویی عمومی»7 در سیستمهای حکومتی مبتنی بر مردم سالاری، روشن مینماید. در این نوع حکومتها که اساس آن بر پایه تکیر قطبهای قدرت شکل میگیرد، کانون یکپارچه و متمرکز قدرت به حوضچههای متعددی تقسیم و به هریک از آنان سهی تفویض میشود. پیشبینی قوای سهگانه در قوانین اساسی این قبیل کشورها و تفکیک اختیارات و مسئولیتهای قوای مقننه، مجریه و قضائیه و تأکید بر سازوکارهائی که بتواند از طریق توازن و کنترل، روابط بین قوا را تنظیم نماید، از مصادیق تکثیر قدرت در ساختار سیاسی این قبیل جوامع میباشد.
شراکت در قدرت سیاسی، معادل و مساوی با «پاسخگو بودن» است. به همین دلیل هیچ نهادی را در گردونه سیاسیی قدرت نمیتوان به بازی گرفت، مگر آنکه متناسب با سهمی که از قدرت به او تفویض میشود، در قبال صاحبان حق، مسئولیت پاسخگویی داشته باشد. بنابراین قدرت در اینگونه نظامهای سیاسی از خصلتی دو سویه برخوردار است، بدین معنی که از یک سو به نظارت برنهاد یا نهادهای دیگر میپردازد و از سوی دیگر خود نظارتپذیر بوده و تحت نگاه و نظر نهادی هم عرض و یا مردم به عنوان صاحبان اصلی قدرت، در معرض داوری است. قوه مقننه که یکی از کانونهای رسمی قدرت در ساختار سیاسی است، به لحاظ شرح وظایفی که قانون اساسی برایش تعیین نموده است. علاوه بر قانونگذاری شأنی نظارتی اشته و به طریق مقتضی بر عملکرد قوه مجریه نظارتی دائمی دارد. قوه مقننه در ین حال که از ویژگی نظارتگری برخوردار است، به لحاظ آنکه در برابر افکار عمومی مسئول است و تحت نظارت مستمر و دائمی مردم قرار دارد، ویژگی نظارتپذیری هم دارد. به اعتقاد صاحب نظران سیاسی، خصلت دوگانه نظارتگری و نظارت پذیری قدرت درجوامع مردم سالار، ضمن تضمین توانمندی کانونهای قدرت، ایمنی آنها را نیز تضمین مینماید، به عنوان مثال، قوه مجریه بودجه سالانه خود را تنظیم و جهت رسیدگی و تصویب به قوه مقننه تقدیم مینماید. قوه مقننه پس از رسیدگی و تصویب بودجه، به دولت اجازه میدهد، درآمد و سایر منابع تأمین اعتبار را بر اساس مجوزهای قانونی تحصیل و مخارج را با رعایت قوانین و مقررات و در حدود اعتبارات مصوب پرداخت نماید. در این حالت، قوه مجریه در مورد تحصیل درآمدها و پرداخت مخارج منطبق با قوانین و مقررات و محدودیتهای تعیین شده، در مقابل قوه مقننه و هر دو قوه در مقابل مردم مسئولیت پاسخگویی دارند.
مفهوم مسئولیت پاسخگویی که سابقه حیاتش همپای حیات نظامهای سیاسی مردم سالار ایت، ریشه در فلسفهه سیاسی داشته و مفهوم امروزین آن بر ارکانی نظیر پذیرش «حق دانستن حقایق» و «حق پاسخ خواهی» برای مردم، استوار است. در جوامع دارای نظامهای سیاسی مردم سالار، مردم از طریق انتخابات قدرت قانونی خود را به نمایندگان خویش تفویض مینمایند، لیکن حق پاسخ خواهی و دانستن حقایق را برای خود محفوظ میدارند. در این قبیل جوامع، مقامات منتخب در قبال اعمالی که انجام میدهند، در برابر شهروندان مسئولیت پاسخگویی دارند و شهروندان نیز به عنوان صاحبان حق، حقایق را در مورد اعمال مسئولین و بر مبنای حق طبیعی «دانستن و پاسخخواهی» به صورت علنی و مستقیم و یا از طریق نمایندگان قانونی خود، پیگیری و مطالبه مینمایند. در فرایند مسئولیت پاسخگویی هر دو طرف «پاسخگو» و «پاسخخواه» با استفاده از ابزارهای مناسب، در ایفای این مسئولیت و ارزیابی آن، مشارکت میکنند.
چکیده :
تنوع زیاد در اموال و گستردگی در حجم عملیات آنها باعث گردیده سیستم اموال دولتی از مشخصات منحصر به فردیی برخوردار باشد. به طوری که با استفاده از این سیستم میتوان ضمن حقظ و نگهداری سوابق اموال از صرف وقت و هزینه زیاد برای ثبت سوابق مالی و انعکاس آنها در صورتهای مالی و بودجه جلوگیری نمود. ثبت، نگهداری و کنترل اموال در سازمانها وزارتخانه های دولتی یکی از وظایف اصلی ذیحسابان و مدیران مالی میباشد. بکارگیری فرمها و دستورالعمل های وزارت امور اقتصادی و دارائی، همچنین استخراج گزارشهای لازم به منظور ارائه به واحد اموال این وزارت خانه و سایر دستگاههای نظارتی به همراه بکارگیری دستورالعمل ها و فرمهای طراحی شده درون سازمانی، از اهم فعالیت های کنترلی و مستند سازی اموال محسوب میشود.
در صورتی که اطلاعات فرمها بصورت کامل و به موقع ثبت شوند امکان استخراج هر نوع گزارش و کنترل فراهم خواهد شد.. سیستم اموال دولتی و جمعداری اموال بعنوان یکی از زیر سیستم های یکپارچه توازن به گونه ای طراحی شده که علاوه بر امکان ثبت و پردازش کلیه اطلاعات و استخراج گزارش های مورد نظر وزارت دارایی بر اساس قالب های اعلام شده، امکانات فراوان دیگری از جمله محاسبات استهلاک برای دارایی همانند سیستم حسابداری دارایی ثابت شرکتها در اختیار کاربران قرار میدهد. سیستم اموال دولتی و جمعداری اموال جهت استفاده در سازمانها و موسسات دولتی مطابق با مشخصات اعلام شده سازمان مدیریت و برنامه ریزی
مقدمه
در هر سازمان و شرکتی ، برنامه ریزی تولید وفروش بهمراه استفاده بهینه از منابع مختلف سازمان یکی از مهمترین فعالیتت های آن سازمان بشمار می رود . برنامه ریزی تولید و تصمیم گیری در مورد منابع مختلف سازمان جهت بهبود بخشی با فرآیندهای تولید و عرضه محصولات به مشتریان نیاز به آگاهی دقیق از اطلاعات انبار آن سازمان دارد .جهت رسیدن به اهداف فوق انتخاب نرم افزاری کارآمد در زمینه انبار یکی از مسائل مهم و اساسی مدیران می باشد.مواردی که سیستمهای موجود را از یکدیگر متمایز می سازد طراحی یکپارچه سیستم انبار در ارتباط با سیستمهای فروش ، تدارکات و تولید است و هر چه ارتباطات بین این سیستمها دقیق تر و قویتر باشد استفاده از نرم افزار برای سازمان کاراتر خواهد بود .نرم افزار انبارداری وحسابداری انبار به عنوان بخشی از سیستم یکپارچه توازن ، دقیقا قابلیتهای فوق را داراست و نیاز سازمانها و موسسات اقتصادی را به نحو احسن برآورده می سازد زیرسیستم حسابداری انبار وانبارداری برای کلیه گروههای کاربری اعم از شرکتها وسازمانها بصورت مقداری و ریالی قابل تنظیم واستفاده می باشد .سازمانها به علت عدم دسترسی به اطلاعات درست و به موقع از میزان و نوع موجودیهای انبار قادر به تهیه و تدارک مایحتاج با صرفه کامل نیستند و آنگاه دچار مشکلاتی در این زمینه خواهند شد. و در جستجوی متخصصان انبارداری نیز غالباً به افراد بدون آمادگی و معلومات برخورد مینمایند و چون تکامل در این زمینه بدون کاربرد روشهای نوین و فنون پیشرفته علمی نخواهد بود لزوم این افراد مطلع و حرفهای هر چه بیشتر از پیش مشهود میشود.
مقدمه :
در طول تاریخ بر اموال و دارائی احکامی جاری بوده که بخشی از این نظام کیفیت انتقال دارائی و عوامل و علل عدم انتقالل را بیان می دارد. قانون مدنی ما در مواد 864 و 862 و 861 علاوه بر این که نحوه انتقال ارث را بیان می کند در مواد 880 الی 885 عوامل و علل عدم انتقال ترکه را برمی شمارد. 4 مانع قتل- کفر -لعان - ولادت از زنا از جمله از عواملی است که قانون مدنی ایران آنرا جزو موانع ارث می داند هر چند علماء و فقهاء نسبت به تعین موانع ارث متفق القول نیست ولی نویسندگان قانون مدنی موانع ذکر شده را بر اساس نظر مشهور علماء بیان کرده اند. قتل تنها موانع ارثی است که در اکثر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی بعنوان علل عدم انتقال ترکه از مورث به وارث بیان شده است و شاید حکمت آن هم جلوگیری از تحقق بعضی نیات سوء بوده که انگیزه های مادی عمده ترین داعی ارتکاب جرم است و بر همین مبنا، قتل عمد به ناحق (مباشرتا یا به تسبب) مانع ارث می باشد. کفر که بعد از اصلاحات 1361 جزء موانع ارث برشمرده شده است در دیگر ادیان پذیرفته نشده است و فقط علمانی اهل تسنن اختلاف در این را مانع ارث می دانند به عبارت دیگر اختلاف در مذهب را موجب عدم انتقال ترکه می دنند و این درحالی است که قانون ما اختلاف در دین را مانع ارث برشمرده است. بر همین مبنا در صورتی که مورث مسلم باشد ترکه او به ورثه مسلمان او می رسد و اگر نداشته باشد به بیت المال مسلمین منتقل می گردد و به ورثه کافر او نمی رسد. و اگر مورث کافر باشد در صورتی که او به ورثه اش (در صورتی که کافر باشند) می رسد که در هیچ یک از طبقات و درجات ارث ورثه مسلمان نباشد. سومین مانع لعان می باشد، هر چند که بر اساس نظر یه ای از حقوقدانان چون در لعان مقتضی وجود ندارد لذا نوبت به مانعیت نمی رسد. لعان بر دو قسم است : الف - لعان زن و شوهر که قذف نام دارد و حرمت ابدی و عدم توارث بر آن مترتب است و حق رجوع ندارد. ب - لعان فرزند و پدر که نفی ولد نام دارد و عدم توارث بر آن مترتب است و با رجوع از آن رابطه توارث یک طرفه برقرار می گردد. آخرین مانع که قانون ما آن را مورد بحث قرار داده نسبت نامشروع است که بعلت فقدان مقتضی نمی توان آن را جزء موانع ارث محسوب کرد در حقیقت پدر و فرزند نسبت به همدیگر بیگانه هستند مگر این که زنا با شبهه یا اکراه باشد که از طرف مکره و صاحب شبهه قابل قبول است. لقاح مصنوعی نیز همچون زنا محسوب می شود و اکثر فقهاء و آیات عظام معتقدند که در صورت قرار دادن نطفه مرد اجنبی در رحم زن اجنبی فرزند متولد شده در حکم ولدالزنا است. علمانی دیگر فرق اسلامی عللی را مانع ارث می دانند که علمای شیعه آن را رد می کنند لذا به این موانع، موانع انحصاری گفته می شودکه از دید و منظر علمای اهل تسنن این حالات (ارتداد زوحین و مورث - نبوت و دور حکمی و اختلاف به روایت و ذمه) موجب عدم انتقال ترکه از مورث بر وارث می گردد.
در موجبات ارث و طبقات مختلفه وراث
.ماده ۸۶۱ . موجب ارث دو امر است : نسب و سبب .
ماده ۸۶۲ . اشخاصی که به موجب نسب ارث میبرند سه طبقهاند :
۱ . پدر و مادر و اولاد و اولاد اولاد .
۲ . اجداد و برادر و خواهر و اولاد آنها .
۳ . اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آنها .
ماده ۸۶۳ . وارثین طبقه بعد وقتی ارث میبرند که از وارثین طبقه قبل کسی نباشد .
ماده ۸۶۴ . از جمله اشخاصی که به موجب سبب ارث میبرند هر یک از زوجین است که در حین فوت دیگری زنده باشد .
ماده ۸۶۵ . اگر در شخص واحد موجبات متعدده ارث جمع شود به جهت تمام آن موجبات ارث میبرد مگر اینکه بعضی ازز آنها مانع دیگری باشد که در این صورت فقط از جهت عنوان مانع میبرد .
ماده ۸۶۶ . در صورت نبودن وارث امر ترکه متوفی راجع به حاکم است.
.
. در تحقق ارث
.ماده ۸۶۷ . ارث به موت حقیقی یا به موت فرضی مورث تحقق پیدا میکند
ماده ۸۶۸ . مالکیت ورثه نسبت به ترکه متوفی مستقر نمیشود مگر پس از ادای حقوق و دیونی که به ترکه میت تعلقق گرفته
ماده ۸۶۹ . حقوق و دیونی که به ترکه میت تعلق میگیرد و باید قبل از تقسیم آن ادا شود از قرار ذیل است :
۱ . قیمت کفن میت و حقوقی که متعلق است به اعیان ترکه مثل عینی که متعلق رهن است .
۲ . دیون و واجبات مالی متوفی .
۳ . وصایای میت تا ثلث ترکه بدون اجازه ورثه و زیاده بر ثلث با اجازه آنها .
ماده ۸۷۰ . حقوق مزبوره در ماده قبل باید به ترتیبی که در ماده مزبوره مقرر است تأدیه شود و ما بقی اگر باشد بین وراثث تقسیم گردد .
ماده ۸۷۱ . هرگاه ورثه نسبت به اعیان ترکه معاملاتی نمایند مادام که دیون متوفی تأدیه نشده است معاملات مزبوره نافذذ نبوده و دیان میتوانند آن را بر هم زنند
ماده ۸۷۲ . اموال غایب مفقودالاثر تقسیم نمیشود مگر بعد از ثبوت فوت او یا انقضای مدتی که عادتاً چنین شخصی زندهه نمیماند
ماده ۸۷۳ . اگر تاریخ فوت اشخاصی که از یکدیگر ارث میبرند مجهول و تقدم و تأخر هیچ یک معلوم نباشد اشخاص مزبور ازز یکدیگر ارث نمیبرند مگر آنکه موت به سبب غرق یا هدم واقع شود که در این صورت از یکدیگر ارث میبرند
ماده ۸۷۴ . اگر اشخاصی که بین آنها توارث باشد بمیرند و تاریخ فوت یکی از آنها معلوم و دیگری از حیث تقدم و تاخرر مجهول باشد فقط آنکه تاریخ فوتش مجهول است از آن دیگری ارث میبرد
.. در شرایط و جمله از موانع ارث
. ماده ۸۷۵ . شرط وراثت ، زنده بودن در حین فوت مورث است و اگر حملی باشد در صورتی ارث میبرد که نطفه او حینن الموت منعقد بوده وزنده هم متولد شود اگر چه فوراً پس از تولد بمیرد .
ماده ۸۷۶ . با شک در حیات حین ولادت حکم وراثت نمیشود .
ماده ۸۷۷ . در صورت اختلاف در زمان انعقاد نطفه امارات قانونی که برای اثبات نسب مقرر است رعایت خواهد شد
ماده ۸۷۸ . هرگاه در حین موت مورث حملی باشد که اگر قابل وراثت متولد شود مانع از ارث تمام یا بعضی از وراث دیگرر میگردد تقسیم ارث به عمل نمیآید تا حال او معلوم شود و اگر حمل مانع از ارث هیچ یک از سایر وراث نباشد و آنها بخواهند ترکه را تقسیم کنند باید برای حمل حصهای که مساوی حصه دو پسر از همان طبقه باشد کنار گذارند و حصه هر یک از وراث مراعا است تا حال حمل معلوم شود.
ماده ۸۷۹ . اگر بین وراث غایب مفقودالاثری باشد سهم او کنار گذارده میشود تا حال او معلوم شود در صورتی که محققق گردد قبل از مورث مرده است حصه او به سایر وراث بر میگردد والا به خود او یا به ورثه او میرسد .
ماده ۸۸۰ . قتل از موانع ارث است بنابراین کسی که مورث خود را عمداً بکشد از ارث او ممنوع میشود اعم از اینکه قتلل بالمباشره باشد یا بالتسبیب و منفرداً باشد یا به شرکت دیگری .
ماده ۸۸۱ ( اصلاحی 14/8/1370) . در صورتی که قتل عمدی مورث به حکم قانون یا برای دفاع باشد مفاد ماده فوقق مجری نخواهد بود
ماده ۸۸۱ مکرر ( الحاقی 14/8/1370 ) . کافر از مسلم ارث نمیبرد و اگر در بین ورثه متوفای کافری ، مسلم باشد وراثث کافر ارث نمیبرند اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند.
ماده ۸۸۲ . بعد از لعان زن و شوهر از یکدیگر ارث نمیبرند و همچنین فرزندی که به سبب انکار او لعان واقع شده از پدر وو پدر از او ارث نمیبرد لیکن فرزند مزبور از مادر و خویشان مادری خود و همچنین مادر و خویشان مادری از او ارث میبرند .
ماده ۸۸۳ . هرگاه پدر بعد از لعان رجوع کند پسر از او ارث میبرد لیکن از ارحام پدری و همچنین پدر و ارحام پدری از پسرر ارث نمیبرند .
ماده ۸۸۴ . ولد الزنا از پدر و مادر و اقوام آنان ارث نمیبرد لیکن اگر حرمت رابطه که طفل ثمره آن است نسبت به یکی ازز ابوین ثابت و نسبت به دیگری به واسطه اکراه یا شبهه زنا نباشد طفل فقط از این طرف و اقوام او ارث میبرد و بالعکس.
ماده ۸۸۵ . اولاد و اقوام کسانی که به موجب ماده ۸۸۰ از ارث ممنوع میشوند محروم از ارث نمیباشند بنابراین اولادد کسی که پدر خود را کشته باشد از جد مقتول خود ارث میبرد اگر وارث نزدیکتری باعث حرمان آنان نشود .
.. در حجب
.ماده ۸۸۶ . حجب حالت وارثی است که به واسطه بودن وارث دیگر از بردن ارث کلاً یا جزئاً محروم میشود .
ماده ۸۸۷ . حجب بر دو قسم است :
قسم اول آن است که وارث از اصل ارث محروم میگردد مثل برادر زاده که به واسطه بودن برادر یا خواهر متوفی از ارثث محروم میشود یا برادران ابی که با بودن برادر ابوینی از ارث محروم میگردند .
قسم دوم آن است که فرض وارث از حد اعلی به حد ادنی نازل میگردد مثل تنزل حصه شوهر از نصف به ربع در صورتی کهه برای زوجه اولاد باشد و همچنین تنزل حصه زن از ربع به ثمن در صورتی که برای زوج او اولاد باشد .
ماده ۸۸۸ . ضابطه حجب از اصل ارث رعایت اقربیت به میت است بنابراین هر طبقه از وراث طبقه بعد را از ارث محرومم مینمایند مگر در مورد ماده ۹۳۶ و موردی که وارث دورتر بتواند به سمت قائم مقامی ارث ببرد که در این صورت هر دو ارث میبرند .
ماده ۸۸۹ . در بین وراث طبقه اولی اگر برای میت اولادی نباشد اولاد اولاد او هر قدر که پایین بروند قائم مقام پدر یا مادرر خود بوده و با هر یک از ابوین متوفی که زنده باشد ارث میبرند ولی در بین اولاد اقرب به میت ابعد را از ارث محروم مینماید.
ماده ۸۹۰ . در بین وراث طبقه دوم اگر برای متوفی برادر یا خواهر نباشد اولاد اخوه هر قدر که پایین بروند قائم مقام پدر یاا مادر خود بوده با هر یک از اجداد متوفی که زنده باشد ارث میبرند لیکن در بین اجداد یا اولاد اخوه اقرب به متوفی ابعد را از ارث محروم میکند . مفاد این ماده در مورد وراث طبقه سوم نیز مجری میباشد .
ماده ۸۹۱ . وراث ذیل حاجب از ارث ندارند : پدر ، مادر ، پسر ، دختر ، زوج و زوجه .
ماده ۸۹۲ . حجب از بعض فرض در موارد ذیل است :
الف . وقتی که برای میت اولاد یا اولاد اولاد باشد در این صورت ابوین میت از بردن بیش از یک ثلث محروم میشوند مگر درر مورد ماده ۹۰۸ و ۹۰۹ که ممکن است هر یک از ابوین به عنوان قرابت یا رد بیش از یک سدس ببرد همچنین زوج از بردن بیش از یک ربع و زوجه از بردن بیش از یک ثمن محروم میشود .
ب . وقتی که برای میت چند برادر یا خواهر باشد در این صورت مادر میت از بردن بیش از یک سدس محروم میشود.
مشروط بر اینکه :
اولاً . لااقل دو برادر یا یک برادر با دو خواهر یا چهار خواهر باشند .
ثانیاً . پدر آنها زنده باشد .
ثالثا . از ارث ممنوع نباشد مگر به سبب قتل .
رابعاً . ابوینی یا ابی تنها باشند .
.
. در فرض و صاحبان فرض
. ماده ۸۹۳ . وراث بعضی به فرض ، بعضی به قرابت و بعضی گاه به فرض و گاهی به قرابت ارث میبرند .ماده ۸۹۴ .. صاحبان فرض اشخاصی هستند که سهم آنان از ترکه معین است و صاحبان قرابت کسانی هستند که سهم آنها معین نیست .
ماده ۸۹۵ . سهام معینه که فرض نامیده میشود عبارت است از : نصف ، ربع ، ثمن ، دو ثلث ، ثلث و سدس ترکه .
ماده ۸۹۶ . اشخاصی که به فرض ارث میبرند عبارتند از مادر و زوج و زوجه.
ماده ۸۹۷ . اشخاصی که گاه به فرض و گاهی به قرابت ارث میبرند عبارتند از : پدر ، دختر و دخترها ، خواهر و خواهرهایی ابی یا ابوینی و کلاله امی .
ماده ۸۹۸ . وراث دیگر به غیر از مذکورین در دو ماده فوق فقط به قرابت ارث میبرند .
ماده ۸۹۹ . فرض سه وارث نصف ترکه است :
۱ . شوهر در صورت نبودن اولاد برای متوفاه اگرچه از شوهر دیگر باشد .
۲ . دختر اگر فرزند منحصر باشد .
۳ . خواهر ابوینی یا ابی تنها در صورتی که منحصر به فرد باشد .
ماده ۹۰۰ . فرض دو وارث ربع ترکه است :
۱ . شوهر در صورت فوت زن با داشتن اولاد .
۲ . زوجه یا زوجهها درصورت فوت شوهر بدون اولاد .
ماده ۹۰۱ . ثمن ، فریضه زوجه یا زوجهها است در صورت فوت شوهر با داشتن اولاد .
ماده ۹۰۲ . فرض دو وارث دو ثلث ترکه است :
۱ . دو دختر و بیشتر در صورت نبودن اولاد ذکور .
۲ . دو خواهر و بیشتر ابوینی یا ابی تنها با نبودن برادر .
ماده ۹۰۳ . فرض دو وارث ثلث ترکه است :
۱ . مادر متوفی در صورتی که میت اولاد و اخوه نداشته باشد .
۲ . کلاله امی در صورتی که بیش از یکی باشد .
ماده ۹۰۴ . فرض سه وارث سدس ترکه است : پدر و مادر و کلاله امی اگر تنها باشد .
ماده ۹۰۵ . از ترکه میت هر صاحب فرض حصه خود را میبرد و بقیه به صاحبان قرابت میرسد و اگر صاحب قرابتی در آنن طبقه مساوی با صاحب فرض در درجه نباشد باقی به صاحب فرض رد میشود مگر در مورد زوج و زوجه[24] که به آنها رد نمیشود لیکن اگر برای متوفی وارثی به غیر از زوج نباشد زاید از فریضه به او رد میشود .
.
در سهم الارث طبقات مختلفه وراث
مبحث اول . در سهم الارث طبقه اولی
.ماده ۹۰۶ . اگر برای متوفی اولاد یا اولاد اولاد از هر درجه که باشند موجود نباشد هر یک از ابوین در صورت انفراد تمام ارثث را میبرد و اگر پدر و مادر میت هر دو زنده باشند ما در یک ثلث و پدر دو ثلث میبرد لیکن اگر مادر حاجب داشته باشد سدس از ترکه متعلق به مادر و بقیه مال پدر است .
ماده ۹۰۷ . اگر متوفی ابوین نداشته و یک یا چند نفر اولاد داشته باشد ترکه به طریق ذیل تقسیم میشود . اگر فرزندد منحصر به یکی باشد خواه پسر خواه دختر تمام ترکه به او میرسد . اگر اولاد متعدد باشند ولی تمام پسر یا تمام دختر ، ترکه بین آنها بالسویه تقسیم میشود . اگر اولاد متعدد باشند و بعضی از آنها پسر و بعضی دختر ، پسر دو برابر دختر میبرد .
ماده ۹۰۸ . هرگاه پدر یا مادر متوفی یا هر دو ابوین او موجود باشند با یک دختر فرض هر یک از پدر و مادر سدس ترکه وو فرض دختر نصف آن خواهد بود و مابقی باید بین تمام وراث به نسبت فرض آنها تقسیم شود مگر اینکه مادر حاجب داشته باشد که در این صورت مادر از مابقی چیزی نمیبرد .
ماده ۹۰۹ . هرگاه پدر یا مادر متوفی یا هر دو ابوین او موجود باشند با چند دختر فرض تمام دخترها دو ثلث ترکه خواهد بودد که بالسویه بین آنها تقسیم میشود و فرض هر یک از پدر مادر یک سدس و مابقی اگر باشد بین تمام ورثه به نسبت فرض آنها تقسیم میشود مگر اینکه مادر حاجب داشته باشد در این صورت مادر از باقی چیزی نمیبرد .
ماده ۹۱۰ . هرگاه میت اولاد داشته باشد اگرچه یک نفر ، اولاد اولاد او ارث نمیبرند .
ماده ۹۱۱ . هرگاه میت اولاد بلاواسطه نداشته باشد اولاد اولاد او قائم مقام اولاد بوده و بدین طریق جزو وراث طبقه اولل محسوب و با هریک از ابوین که زنده باشد ارث میبرد . تقسیم ارث بین اولاد اولاد بر حسب نسل به عمل میآید یعنی هر نسل حصه کسی را میبرد که به توسط او به میت میرسد بنا براین اولاد پسر دو برابر اولاد دختر میبرند . در تقسیم بین افراد یک نسل پسر دو برابر دختر میبرد .
ماده ۹۱۲ . اولاد اولاد تا هر درجه که پایین بروند به طریق مذکور در ماده فوق ارث میبرند با رعایت اینکه اقرب به میت ابعدد را محروم میکند .
ماده ۹۱۳ . در تمام صور مذکوره در این مبحث هر یک از زوجین که زنده باشد فرض خود رامیبرد و این فرض عبارت است ازز نصف ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولاد اولاد نداشته باشد و از ربع ترکه برای زوج و ثمن آن برای زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولاد اولاد داشته باشد و مابقی ترکه بر طبق مقررات مواد قبل مابین سایر وراث تقسیم میشود[25] .
ماده ۹۱۴ . اگر به واسطه بودن چندین نفر صاحبان فرض ترکه میت کفایت نصیب تمام آنها رانکند نقص بر بنت و بنتین واردد میشود و اگر پس از موضوع کردن نصیب صاحبان فرض زیادتی باشد و وارثی نباشد که زیاده را به عنوان قرابت ببرد این زیاده بین صاحبان فرض بر طبق مقررات مواد فوق تقسیم میشود لیکن زوج و زوجه مطلقا و مادر اگر حاجب داشته باشد از زیادی چیزی نمیبرد .
ماده ۹۱۵ . انگشتری که میت معمولا استعمال میکرده و همچنین قرآن و رختهای شخصی و شمشیر او به پسر بزرگ اوو میرسد بدون اینکه از حصه او از این حیث چیزی کسر شود مشروط براینکه ترکه میت منحصر به این اموال نباشد .
.
مبحث دوم . در سهم الارث طبقه دوم
.ماده ۹۱۶ . هرگاه برای میت وارث طبقه اولی نباشد ترکه او به وارث طبقه ثانیه میرسد .
ماده ۹۱۷ . هر یک از وراث طبقه دوم اگر تنها باشد تمام ارث را میبرد واگر متعدد باشند ترکه بین آنها بر طبق مواد ذیلل تقسیم میشود .
پیش گفتار
علم دامپزشکی به عنوان یکی از علوم وابسته به سلامتی انسان است و اهداف عمده آن عبارتست از ارتقای سلامتی و حفظ سلامتی حیوانات که بستگی به سلامتی انسانها دارد. بدین لحاظ دانستیم که آموخته های ناچیز خود را در دوره کارآموزی به صورت مکتوب درآورم تامورد استفاده دیگران نیز واقع شود. بدین لحاظ توضیحاتی کوتاه درمورد روال کلی مطالبم شرح می دهم .
ابتدا خلاصه ای از رشته دامپزشکی درایران و شرح دو مقطع کاردانی و دکتری پرداخته ام در بخش دوم به قسمت کوچکی از آیات واحادیث نبوی در مورد حیوانات اشاره نموده ام و پس از آن در چند بخش متوالی به وظایف سازمان دامپزشکی و آئین نامه اجرایی آن وواحدهای درمانی و وظایف بخش خصوصی و اداره کل و بخش دولتی سازمان دامپزشکی پرداخته ام و پس از آن به اهداف واختیارات سازمان نظام دامپزشکی اشاره نموده ام و نیز به نقش دامپزشکی در اعتلای سطحی بهداشت جامعه اشاره نموده ام و در مورد تشخیص آبستنی مطالبی تهیه کردم همچنین در مورد کاربرد سیدر . پس از آن شرح موارد بیماری را به تفکیک نوع حیوان ذکر نموده ام. و مطالبی دیگر نیز که از منابع مختلف استخراج نموده ام و به نظر آمد که به کار آید را ذکر کرده ام .
در خاتمه باید از همکاری و راهنمایی های آقایان دکتر علوی و تکنسین محمودیان و دکتر فانی که عامل مهمی در به ثمر رسیدن این مجموعه بودند کمال امتنان و سپاسگزاری را به عمل آورم . امید که مقبول افتد. شهریور ماه 1383 مرتضی کارگر
خلاصه ای از دامپزشکی
دامپزشکی علم شناخت بیماریهای دامی اعم از بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان یا بیماریهای خاص دام، پیشگیری از بیماریها و همچنین علم تغذیه انسان و دام می باشد.
در نشریه سازمان بهداشت جهانی آمده است هدف نهایی دامپزشکی درمان حیوانات نیست بلکه دقیقا تامین مواد غذایی و بهداشت انسان می باشد چرا که با واکسیناسیون دامها می توان از مرگ و میر آنها جلوگیری کرد و بر میزان فرآورده های دامی افزود.
در نتیجه مواد پروتئینی لازم را برای جیره غذایی انسان تامین نمود موادی که مقاومت انسان بخصوص کودکان را در مقابل کلیه بیماریها افزایش می دهد و نه تنها باعث کاهش قابل ملاحظه هزینه های درمان می شود بلکه جامعه ای سالم و فعال بوجود خواهد آورد.
یک دامپزشک علاوه بر دانش بسیارو قدرت تجزیه وتحلیل باید زیرک و هوشیار باشد تا بتواند نوع بیماری دام را تشخیص دهد و در درس زیست شناسی قوی باشد.
همچنین بر زبان انگلیسی مسلط باشد. رشته دامپزشکی در دو مقطع دکتری و کاردانی دامپزشکی دانشجو می پذیرد . در زیر به شمه ای از فعالیتها و اهداف تاسیس این رشته اشاره می نماییم .
1 – دکترای دامپزشکی : هدف تربیت دامپزشکان ورزیده در زمینه پیشگیری ریشه کنی درمان بیماریهای دامی تامین بهداشت عمومی از طریق کنترل بیماریهای مشترک انسان و دام و کنترل بهداشتی مواد غذایی با منشاءدامی است . طول دوره حداقل 5.5 سال و بطور متوسط 6 سال است .کارآیی فارغ التحصیلان عبارت است از : تشخیص، پیشگیری ،ریشه کنی و درمان بیماریهای دامی در دامداریهای سنتی صنعتی ، مدیریت واحدهای دامپزشکی برنامه ریزی و تحقیق پیرامون معضلات دامپزشکی ، مبارزه با بیماریهای مشترک ، تدریس و تحقیق در دانشکده ها و آموزشکده های دامپزشکی و پژوهش در موسسات تحقیقات ذیربط و امکان ادامه تحصیلات در دوره های تخصصی دامپزشکی وجود دارد.
کاردانی دامپزشکی : هدف تربیت افراد کارآمدی است که با راهنمایی و نظارت علمی دکترهای دامپزشک بتوانند در امر کنترل بیماریهای دامی بیماریهای مشترک انسان و دام و کنترل بهداشتی مواد خوراکی با منشاء دامی به فعالیت بپردازند. طول دوره حداقل 2 سال است . درحال حاضر ادامه تحصیل دراین رشته از طریق شرکت مجدد در آزمون سراسری و انتخاب رشته دکتری دامپزشکی ویا شرکت در آزمون کارشناسی ناپیوسته و انتخاب رشتهءعلوم آزمایشگاهی دامپزشکی امکان پذیر است . مهمترین وظایف فارغ التحصیلان عبارت است از: همکاری در پیشگیری و ریشه کنی بیماریها ی دامی ، بیماریهای مشترک انسان و دام ، کنترل بهداشتی مواد خوراکی با منشاءدامی در آزمایشگاهها و کشتارگاهها ، در آزمایشگاههای دانشکده ها ، آموزشکده های دامپزشکی ، سازمانهای تحقیقاتی ذیربط ، مدیریت فنی و ارائه خدمات فنی در حد تکنسین در بخشهای استانهای کشور. .
سیری در آیات قرآن و احادیث نبوی و ائمه اطهار در مورد حیوانات
در سوره های مختلفی از قرآن کریم حیوانات مورد بحث قرار گرفته اند و از تسبیح آنان به درگاه خداوند تدبر و تفکر در آفرینش آنها به عنوان نشانه های قدرت پروردگار نوعی حیوان شناسی و موارد دیگری یاد شده است . همچینن در احادیث نبوی و امامان از ترحم و حمایت از حیوانات و نکات بهداشتی ذکر گردیده است . به عنوان مثال در مورد اسب : سوره و العادیات آیه های 1-5 «به نام خداوند بخشنده مهربان ، سوگند بدان اسباب دونده که نفسی همی زنند به آواز در تاختن و آتش جهنده از سمهای ایشان تا بامدادان آنها را به غارت گرفتند بر هامون دشمن گرد بر انگیختند و سپاه دشمن را همه در میان گرفتند » کلمه عادیات را منشاء گرفته از عدو به معنای دویدن و فصیح ،آواز نفس اسب است در وقت دویدن و برخی مفسران عنوان داشته اند که مقصود اسبان جنگجویان اسلام است .
و از جمله .احادیث نبوی می توان به حدیث نقل شده از پیامبر اسلام (ص)اشاره نمود که می فرمایند : «بهترین بازیها در پیش خدا اسب دوانی و تیراندازی است » .
تفکر و تدبر در مورد حیوانات :در قرآن کریم آیاتی چند درمورد حیوانات و فوائد آنها که به بشر می رسد توصیه به تفکر و تدبر در مورد جانوران می نماید ، از جمله : آیه 66 سوره النحل « ملاحظه چهارپایان همه عبرت و حکمت است که ما از آنچه در شکمهایشان است از میان سرگین و خون شیرپاک ، شما را بنوشانیم که در طبع همه نوشندگان گواراست »
توجه و رعایت حال حیوانات باتوجه به احادیث : احادیثی زیاد از پیامبر و دیگر امامان وجود دارد و همین توجه بزرگان بود که موجب گسترش دامپروری و ازدیاد ثروت دامی در ممالک اسلامی بوده است .
فرمت فایل : word ( قابل ویرایش ) میباشد.
بیان مسئله
توجه به محیط زیست و حفظ سلامتی انسان و کلیه موجودات کره زمین یکی از اصول اساسی در بقای زندگی و استفاده از مواهب خدادادی است که به وفور در اختیار ما قرار دارد. کنترل آلودگیهای محیط ازجمله مواد زاید جامد، بخش مهمی از این وظیفه را تشکیل میدهد که با توجه به اصول و موازین بهداشتی اقتصادی جایگاه ویژه ای را در علوم و فنون جدید به خود اختصاص داده است. بدین لحاظ در این مجموعه سعی خواهد شد تا در حد امکان مواردی همچون اهمیت مسئله، شناخت و طبقه بندی مواد، سیستمهای جمع آوری و حمل و نقل و روشهای دفع مواد به وضوح مورد توجه قرارگرفته و در اختتام، مبادرت به ارائه راه کارهای اساسی در جهت بهبود شرایط و بهینه سازی تکنولوژی موجود در مدیریت مواد زاید جامد کشور نماید که در صورت اعمال، بازتاب آن تاثیر اساسی در حفظ بهداشت و سلامت محیط زیست جامعه ما خواهد داشت.
در کشور ما ایران با محاسبه 800 گرم زباله سرانه، هر روزه بالغ بر 50000 تُن مواد زاید جامد تولید میشود که در مقایسه با سایر کشورهای جهان با 292 کیلوگرم زباله هر نفر در سال در حد متعادلی قرار گرفته است، لکن ازدیاد جمعیت و توسعه صنعت به گونه ای که در برنامه سوم جمهوری اسلامی ایران مطرح است موجبات ازدیاد مواد زاید جامد و بالطبع تغییرات فیزیکی ـ شیمیایی آنها را بوجود میآورد به طوریکه برنامه های جمع آوری و دفع زباله موجود جوابگوی نیازهای این بخش از کار نخواهد بود. امر جمع آوری، دفع، بازیافت و اصولا مدیریت مواد زاید جامد در ایران با توجه به نوع و کیفیت زباله های ایران تفاوت فاحشی با سایر کشورهای جهان دارد، لذا بکارگیری هر گونه تکنولوژی بدون شناخت مواد و سازگاری عوامل محلی کار ارزنده ای نیست. وجود 70 درصد مواد آلی قابل کمپوست و بیش از 40 درصد رطوبت در زباله های خانگی از یک سو و تفاوت فاحش آب و هوا و شرایط زیست در مناطق مختلف کشور با سبک و فرهنگ منحصر به خود از سوی دیگر خود دلیلی بر عدم استفاده بی رویه از تکنولوژیهای وابسته به خارج است، تجربه سالها رکود در عمل آوردن کمپوست و پرداخت هزینه های گزاف جمع آوری و دفع زباله که تنها برای شهرهای مختلف کشور روزانه حدود 20% بودجه شهرداریها را تشکیل میدهد نشانگر اهمیت این مسئله در برنامه های محیط زیست کشور است.
توجه به امر بهداشت و سلامت جامعه و رعایت جنبه های پیشگیری قبل از درمان بدون توجه به سیستمهای جمع آوری و دفع مواد زاید که مسبب اصلی آلودگی در شهرها و روستاهای کشور است، امکان پذیر نیست. اشاعه بیماری کیست هیداتیک، بروز گهگاه وبا، انواع بیماریهای پوستی همچون لیشمانیوز و سلسله بیماریهای سرطانزا و سکته های نابهنگام در جوامع کنونی که معمولا به مواد فساد پذیر و پس مانده های شیمیایی محیط زیست نسبت داده میشود ماحصل تداخل صدها نوع مواد سمی و عفونتزا با زباله های شهری و انتشار آنها در آب، خاک و هوای زندگی روزمره ماست. علیهذا به منزله بهبود مدیریت مواد زاید جامد و اجرای اهداف بهداشتی اقتصادی کشور گفتار حاضر به صورت فشرده، کلیاتی از موارد آلودگی و طبقه بندی مواد زاید جامد را با توجه خاص به سیستمهای جمع آوری، دفع و بازیافت مواد، مورد بحث قرار میدهد که امیدوار است مورد توجه علاقمندان بویژه دانشجویان عزیز و مسئولین محترم بهداشت محیط کشور قرار گیرد.
1 ـ خطرات ناشی از دفع زباله به طریق غیر بهداشتی
اصول بهداشت و بهسازی محیط، در هر شهر ایجاب میکند که زباله ها در حداقل زمان از منازل و محیط زندگی انسان دور شده و در اسرع وقت دفع گردند. پیدایش این ایده (دفع بهداشتی زباله در محیط زیست) در قرن نوزدهم میلادی به مشابه یک دستورالعمل بهداشتی، شهروندان را به رعایت آن ملزوم میساخت.
اهمیت دفع بهداشتی زباله ها موقعی بر همه روشن خواهد شد که خطرات ناشی از آنها بخوبی شناخته شود. زباله ها نه فقط باعث تولید بیماری، تعفّن و زشتی مناظر میگردند، بلکه میتوانند به وسیله آلوده کردن خاک، آب و هوا خسارات فراوانی را ببار آورند. به همان اندازه که ترکیبات زباله مختلف است، خطرات ناشی از مواد تشکیل دهنده آنها نیز میتوانند متفاوت باشند. جمع آوری، حمل و نقل و آخرین مرحله دفع این مواد بایستی به طریقی باشد که خطرات ناشی از آنها در سلامتی انسان به حداقل ممکن کاهش یابد.
راجع به خطرات حاصل از زباله های شهری و صنعتی باید گفت که در کلیه منابع علمی و کتب مربوطه همواره اشاره به ابتلای انسانها به بیماریهای گوناگون شده است. در کتب علمی تعداد باکتریهای مختلف موجود در خاکروبه خیابانها از 2 تا 40 میلیون به صورت خاص و از 50000 تا 10 میلیون بطور عموم در هر گرم برآورده شده است. این تعداد باکتری میتوانند به سادگی موجب بروز بیماریهای گوناگونی گردند. مخصوصاً اینکه در این مواد انواعی از باکتریهای مولد وبا، تیفوس و کزاز بطور مسلّم و صریح تشخیص داده شده است. شایان ذکر است که سابقا فضولات حیوانی (پهن گاو و اسب) قسمت عمده ای از خاکروبه های خیابانی را تشکیل میداد. این حالت هم اکنون نیز در پاره ای از روستاها و شهرهای کوچک مشاهده میشود.